Part 9

521 112 43
                                    

با عرض معذرت باید بگم بین این پارت و پارت بعدی ممکنه یه چند روزی فاصله بیفته
چون به نت دسترسی ندارم
اما سعی میکنم پارت بعدی رو طولانی تر بنویسم😉👌

با بلند شدن صدای سوت ، توپ سفید کوچیکی سمتش پرتاپ شد.چرخی به کمر و شونه هاش داد و با تمام قدرت با چوب به توپ ضربه زد

-خوب بود جکسون. بعدی استیلنزکی

جکسون نیشخند جذابی زد و دستشو روی شونه ی دوست ریزه میزش گذاشت و از جلوش کنار رفت: نگران نباش. از پسش برمیای

استایلز بلافاصله بعد از سفت کردن بند کفشش صاف ایستاد و داد زد:خودم میدونم
تو جای قبلی جکسون ایستاد و آماده ی ضربه زدن شد.

سوت مربی و ...
توپ با کمی فاصله پشت سر پرتاپ کننده افتاد
ضربه ی نچندان محکمش چنگی به دل نمیزد ولی برای اون بد نبود

-میتونی فقط بیخیال بازی بشی. میدونی پسر؟؟

با چهره ی مصمم رو به روی مربی قرار گرفت:نه. من امسال روی نیمکت نمی شینم

مربی روی کتف استایلز کوبید و با اخم خندید: اینو میگن روحیه ورزشکاری. نفر بعدی..

استایلز با لبخند گنده ای پیش دوستاش رفت. جکسون که متوجه ی ویبره رفتن گوشیش شده بود برش داشت و از اون دو تا دور شد.

اسکات غمباد گرفته آهی کشید: باز وضعیت تو از من بهتره .من حتی یه ضربه هم نتونستم بزنم

استایلز کنارش روی نیمکت نشست و بطری آبشو برداشت تا درشو باز کنه: بیخیال. اگه تورو قبول نکنن منم بازی نمیکنم

-آره خوبه. بازنده ها باید پشت هم باشن مگه نه؟

صدای خنده های چندش گروه پسرای پیشآهنگ روی مخش میرفت. گردنشو با حرص تکون داد و چند قلپ آب از بطریش خورد.

-اسکاتِ بی عرضه امسال قرار نیست حتی روی نیمکت بشینی. دلتو صابون نزن.

قبل از اینکه استایلز به طرفشون بره اسکات بازوشو گرفت: ولشون کن. ارزششو ندارن
جمله ی اسکات بین نیش و کنایه های اونا گم شد.

استایلز ناخوداگاه بلند داد زد :خفه شو دیکاردو
پسر قد بلندِ مو بلوند خندشو خورد و با عصبانیت جلوی استایلز ایستاد: چه زری زدی؟
-تنها کسی که اینجا زر میزنه تویی

دیکاردو یقه ی لباس پسرک رو توی گرفت و سرش داد زد:حرفتو پس بگیر جوجه
پسرک چشم بلوطی لبخند کجی زد و با مشت توی شکم پسر قلدر کوبید.
دیکاردو یقه لباس استایلزو ول کرد و از درد روی زمین افتاد. استایلز با غرور مشغول تماشاش بود که با ضربه ای تو صورتش خورد روی نیمکت پرت شد.

با پشت دست خون روی لبشو پاک کرد و همزمان با اسکات به گروه پسرای از خودراضی حمله ور شد

He's My WolfDonde viven las historias. Descúbrelo ahora