part 22

964 131 38
                                    

*متن چک نشده
چند روز بعد...
این پیشنهاد عالی بود!
شاید فرا تر از عالی!!!!!!

وقت گزروندن توی باغ مخصوص جین در حالی که بوی گل ها همجا رو پر کرده و خورشید درخشان تر از همیشه میدرخشه به شدت اتفاق رویایی بود

وقت گزروندن توی باغ مخصوص جین در حالی که بوی گل ها همجا رو پر کرده و خورشید درخشان تر از همیشه میدرخشه به شدت اتفاق رویایی بود

Ουπς! Αυτή η εικόνα δεν ακολουθεί τους κανόνες περιεχομένου. Για να συνεχίσεις με την δημοσίευση, παρακαλώ αφαίρεσε την ή ανέβασε διαφορετική εικόνα.

خصوصا وقتی که این پیشنهاد کوک بود که اولین قرارشون رو اینجا بزارن

Ουπς! Αυτή η εικόνα δεν ακολουθεί τους κανόνες περιεχομένου. Για να συνεχίσεις με την δημοσίευση, παρακαλώ αφαίρεσε την ή ανέβασε διαφορετική εικόνα.


خصوصا وقتی که این پیشنهاد کوک بود که اولین قرارشون رو اینجا بزارن....

تهیونگ روی چمن خوابید و به کوک نگاه کرد که هنوز ایستاده و به نقطه‌ای خیره شده....
تهیونگ نیم خیز شد و نگاهی به پسر کرد

- کوکو چیشده بیب؟
کوک تکخندی  از حرف تهیونگ زد و اروم کنارش نشست
÷چیزی نیست یکم ذهنم درگیره
-درگیر چی؟
÷ مهم نیست
- کوک فکر نکن نمیفهمم اتفاقی که می افته رو ازم مخفی میکنی..... تو حتی بهم نگفتی چجور فهمیدی یه جئونی
کوک لبش رو گزید و گفت
÷ خب میدونی که نمیخوام مغزتو درگیر کنم
- مغز منو درگیر کنی؟! هی بچه ما تو رابطه ایم این یعنی هر دو طرف یه سری مسئولیت دارن که در قبال هم باید انجام بدن
کوک تکخندی کرد و بوسه ای روی لپ تهیونگ زد که باعث شد تهیونگ سرخ بشه...

کوک با سرخ شدن تهیونگ خندید
÷ ددی مطمئنی تو تاپی؟
- چی چی ام؟
کوک نیشخند زد
÷ تاپ یعنی کسی به فاک میده ددی
تهیونگ سرخ تر شد این چه بحث شرم آوری بود تهیونگ ارزو میکرد تا آب بشه و توی زمین بره.....
کوک بلند بلند به قیافه سرخ تهیونگ خندید و تهیونگ که از این قرمز تر نمیشد دوباره روی زمین دراز کشید.....
.....................
این پا و اون پا کرد...
نمیتونست ساکت باشه شاید نگران این بود که جلوی جانگ کوک ضایع بشه...
اگه جواب اونا منفی باشه چی؟؟؟

🍷VampireΌπου ζουν οι ιστορίες. Ανακάλυψε τώρα