جونگکوک سوویچ را به راننده جاینشین داد تا ماشین را به عمارت برگرداند.جیمین فقط ساک کوچک لویی ویتون قهوه ای اش را روی شانه انداخته بود و جونگکوک پشت سرش با چمدان بزرگ مشترک و ساک راه افتاد
نزدیک جت که رسیدند کمک خلبان تعظیم کوتاهی کرد و چمدان و ساک را از جونگکوک گرفت تا داخل ببرد.
جونگکوک سوار شد و دست جیمین را گرفت و او هم بالا رفت و گفت: این اولین بارمه.
_نگفته بودی.
_ اولین بارم با جت شخصیه قطعا!! باید چیکار کنم؟ کمربندمو بببندم؟
جونگکوک لبخند زد و گفت: بشین اینجا.
جیمین زیپ کاپشنش را پایین کشید و گفت: گرمه! این کاپشنو تو کانادا میپوشن!
_غر نزن اگه کاپشنامونو تن نمیکردیم باید میذاشتیم تو چمدون و چون پفش زیاده یه چمدون اضافی میاوردیم.
جیمین روی صندلی که کنار پنجره نیست نشست و گفت: خیلی خب. امیدوارم سقوط نکنیم و نمیریم!
جونگکوک با خنده کنارش نشست و با دوربین از او فیلم گرفت: عا حیف شد باید اون حرفتو ضبط میکردم.
_اینکه امیدوارم سقوط نکنیم و به فاک نریم؟
_دفعه اول مودبانه گفتیش.
_اتفاقا عمدا بی ادبانه میگم که این فیلمو نشون کسی ندیش!
جونگکوک با خنده سمت او مایل شد و بوسه ای به گونه اش چسباند و جیمین با گذاشتن سر روی شانه او گفت: خیلی خب، من میخوابم!
معمولا ساعت هفت صبح روز تعطیلشان او توی تختش میخوابید و امروز از صبح زود تا خود حالا در تکاپوی جمع کردن همان چند تکه لباس بود پس جونگکوک بی حرف سرجایش ثابت نشست تا جیمین خوابش ببرد.
البته زمان زیادی هم نمیشد بخوابد چون نیم ساعت که گذشت به جایی که جونگکوک اول میخواست در آن توقف کنند فرود آمدند.
جیمین با حس شنیدن اسمش که توسط جونگکوک زمرمه میشد چشم باز کرد و کش و قوسی به خودش داد: رسیدیم؟
سرکی به پنجره سمت جونگکوک کشید و چشم گرد کرد: توکیو برفیه؟ دیشب هواشناسیشو دیدم، چیزی نبود که!
جونگکوک با گرفتن شانه هایش او را سمت صندلی خودش برگرداند و زیپ کاپشنش را بالا کشید: اینجا توکیو نیست، اینجا فقط یه توقف کوچولو داریم.
_توقف کوچولو برای چی؟
جونگکوک با لبخند کلاه بافت ضخیمی روی سر جیمین کشید و حینی که مطمئن میشد گوشهایش را پوشانده گفت: برف دوست نداری؟ اوندفعه که میبارید ذوق داشتی آدم برفی بسازی... میخواستم قبل بهار انجامش بدی.
YOU ARE READING
𝐀𝐩𝐡𝐫𝐨𝐝𝐢𝐭𝐞|آفرودیت (𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧)
Fanfiction▪︎اگه خواستنِ تو دیوونگیه، عاقل بودن حماقته! [ جئون جونگکوک، وارثِ یه خانواده سُنَتی و معروفه. اما آشناییش با پارک جیمین، افکار کلاسیکش از رابطه و ازدواج رو بهم میریزه! ] ▪︎تکمیل شده ▪︎couple: kookmin ▪︎Ganer: dram,romance,friends,smut ▪︎writer: Han...
