با تقه ای که به در خورد، جیمین فرصت نکرد چیزی بپرسه و هردو به در نگاه کردن.
با باز شدن در و پیچیدن رایحه آتیش توی اتاق، جیمین آب دهنش رو قورت داد و ناخودآگاه دست های تهیونگ رو فشرد.
جونگ کوک با اخم به جیمین زل زد و خطاب به تهیونگ گفت:
+ بیرون باش تهیونگ.
تهیونگ نگاهی به جیمین انداخت و خواست چیزی بگه که… + بیرون!
تهیونگ ناچار بلند شد و سعی کرد با نگاهش به جیمین مضطرب رو دلگرمی بده.
با رفتن تهیونگ و بسته شدن در… جونگ کوک قدم به قدم به جیمین نزدیک شد و رایحه بیشتری آزاد کرد . رو به روش که رسید، غرید:
+ بهم نگاه کن.
جیمین لرزون بهش خیره شد که جونگ کوک کنترلش رو از دست داد و با گرفتن چونه جیمین اون رو به تخت کوبید و روش خیمه زد.
خیره به چشمای ترسیده جیمین گفت:
+اون مردک هرزه اعتراف کرد… گفت که میخواستی خودت رو بفروشی.
با شنیدن صدای قورت دادن آب دهن امگاش، پوزخند زد و سرش رو نزدیک کرد، روی لباش زمزمه کرد:
+برو از الهه ماه تشکر کن که رسیدم و نزاشتم… کسی این بدن رو لمس کنه، این لبارو… ببوسه و روت رایحه بزاره… که اگر میشد، بی برو برگشت کشته بودمت جیمین.
دوباره به چشماش زل زد:
+ برای چی؟
_ ب-برو… عقب.
میخواست قبول نکنه ولی ضربان قلب بالای پسر زیرش، باعث شد ناخودآگاه کمی فاصله بگیره.
جیمین که فرصت گیر آورده بود تند تند شروع به توضیح دادن کرد:
_ پول نداشتم، صاحب خونه م داشت بیرونم میکرد، ازم میخواست باهاش ازدواج کنم ولی خودش زن داره… مج-مجبور شدم… ولی… ولی به خدا منصرف شده بودم… آ-آلفا… من نمیخواستم اولینم با کسی غیر از جفتم باشه.
از همه اینا خبر داشت، ولی میخواست از زبون خوده جیمین هم بشنوه.
با حس لرزش لبای امگا، سریع صورتش رو نزدیک برد و با آزاد کردن فرمون هاش گفت:
هیششش… باشه… باشه… تموم شد بیبی، تموم شد.
لباش رو به چیزی که میخواست رسوند.
جیمین با حس لبای گرم آلفا چشماش غیر ارادی بسته شد و آهی از حس آرامشی که بهش تزریق شده بود، توی دهن آلفا کشید.
جونگ کوک با بیقراری لباش رو حرکت داد و این بین گاز ریزی از لبای جیمین گرفت.
با حس شدید شدن رایحه امگاش نیشخندی زد، رفته بود تو هیت…
آروم ازش فاصله گرفت که جیمین آهی کشید و با گرفتن یقه جونگ کوک، توی خودش جمع شد.
_ ن-نه… آههه، تنهام… آییی نذار .
YOU ARE READING
Never Without You
Fanfictionجیمین امگاییه که از نظر مالی خیلی تحت فشاره... این موضوع باعث میشه که پا بزاره روی خط قرمزش... خوابیدن با آلفایی که جفتش نیست! برای پول!... چی میشه که جونگ کوک، آلفای کمیاب و رئیس یکی از قویترین پک های کره زمین، توی یه مهمونی، رایحه جفتش رو حس کنه...
