Part 23: I want a baby

630 115 67
                                    

《اگه میشه حرفامو آخر پارت بخونید و سوالامو جواب بدین》

روی صندلی کمک راننده نشوندش و خودشم پشت فرمون نشست. با راه انداختن ماشین شماره هوسوک رو گرفت:
+الو هوسوک؟… میدونم میدونم ولی مجبور شدم… بعدا بهت میگ… آههه… جیمین نکن… بهت زنگ میزنم هوسوک، اوضاع رو کنترل کن.

گوشی رو قطع کرد و دست جیمین که در تلاش برای باز کردن کمربندش بود رو چنگ زد:
+ بیبی، پشت فرمونم.

🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑اسمات🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑

جیمین بی توجه کمربندش رو باز کرد و زیپش رو پایین کشید. دیک جونگ کوک رو که حالا از فرومون های جیمین بیدار شده بود رو توی دست گرفت و کلاهکش رو لیسید.

جونگ کوک فحشی داد و فرمون رو میون دستاش فشرد:
+ جیمین، آهههه فااااک…

جیمین دیک کوک رو تا جایی که میشد وارد دهنش کرد و سرش رو تکون داد. صدای ملچ مولوچ جیمین و آه و ناله های کوک فضای ماشین رو گرفته بود.

بالاخره با اومدن جونگ کوک جیمین با لذت تمامش رو خورد که جونگ کوک توی حیاط عمارت ترمز کرد و با بالا کشیدن زیپش و بستن کمربندش پیاده شد. جیمین رو روی دوشش انداخت و وارد عمارت شد.
+ آجوما عمارت رو خالی کن.

وارد اتاقشون که شدن جیمین رو بروی تخت پرت کرد و شلوارش رو بیرون کشید. روش خیمه زد و لباش رو محکم بین دندوناش گرفت. جیمین با گرفته شدن دیکش و مالیده شدنش آهی توی گلو کشید و به بازوی بزرگ کوک چنگ انداخت. به سختی خودش رو عقب کشید و به پایین تنه ش خیره شد. با دیدن دیک خیسش توی دستای آلفا با اخم ناله ای کرد و غر زد:
_ آه آلفا… این… این… فاک.

کوک با شیطنت فشاری بهش وارد کرد که جیمین فحشی داد و سرش رو به تخت کوبید.

مدت زمان زیادی نگذشت که کام جیمین با فشار بیرون پاچید، اما خب… دقایقی بعد دوباره درد بدی توی پایین تنه ش پیچید.

جونگ کوک با دیدن دیک دوباره بیدار شده جفتش و ورودیش که مدام ازش اسلیک بیرون میریخت خندید:
+ اوه بیبی… از اینجا خیلی خوشگلتر شدی.

مشغول باز کردن کمربندش شد و بعد از در آوردن شلوارش کشو رو باز کرد. خواست بسته کاندوم رو برداره که مچ دستش اسیر دستای داغ جیمین شد. متعجب نگاهش کرد که جیمین گفت:
_ نمیخواد.

+ جیم…

شوکه لب زد که جیمین گفت:
_ من… من یه توله میخوام ددی.

سرش رو به طرفین تکون داد:
+نه نه نه… نمیشه! یادت رفته دکتر چی گفت؟ ممکنه…

با زوری که نمیدونست از کجا اومده کوک رو محکم به تخت کوبید و روش خیمه زد:
_ قول میدم مواظب باشم، هرکاری بگی میکنم ولی… بزار حاصل عشقمون رو بغل کنم… لطفا کوک.

Never Without YouWhere stories live. Discover now