p6(گرایشت چیه)

201 28 8
                                    

Hyunjin:
از روی فلیکس بلند شدم و روی تخت نشستم و کتم رو درآوردم و گذاشتم روی تخت و به فلیکس نگاه کردم
_پاشو فلیکس...برو حموم
+نمی‌خوام
_باید بری حموم کنی هم عرق کردی و هم دستتو بشور
+نمیتونم دستمو تکون بدم خیلی درد می‌کنه بی حس شده
_به من ربطی نداره زود برو حموم کن زودددد
+میشه یه لطفی بهم بکنی
_هوفففف.... چی؟
با حرس و پوف گفتم و به چشمای پسر رو به روم نگاه کردم
+میشه منو ببری حموم
به چشمای معصومش نگاه کردم
اشکالی نداره که ببرمش حموم ؟
_باش
از جام برند شدم و رفتم سراغ فلیکس و براید بغلش کردم و بردمش حموم هنوز توی بغلم بود برام سخت بود که شیر رو تنظیم کنم و حتما اون نمیتونه رو پاها وایسه با بهونه هوایی که میاره پس صبر کردم وان در آب شد با انگشتم دمای آب رو چک کردم ..خوبه ... بیشتر گرمه تا سرد ولی زیاد گرم نه و به فلیکس که توی بغلم جم شده بود نگاه کردم
_ میخوای لباسات رو در بیاری یا بعد از اینکه رفتم خودت درشون میاری ؟
+میشه کمکم کنی لباسام رو در بیارم
چون لباسش شلوار و بلوزش بهم وصل بود و درشون بیارم فقط باکسرش میمونه .... خدایا ..‌‌... این پسر داره دیونم می‌کنه
_باش
اون گذاشتمش روی صندلی کنار وان و از پشت دکمه های لباسش رو باز کردم و لباسش رو آروم درآوردم
اون چرا اصلا خجالت نمی‌کشه .... من دارممم آب میشم بعد اون....به یه ورشم نیست .... فقط یه باکسرش سفید تنش بود و تمام بدن کوچولو و سفیدش که رون هاش منو وسوسه ی خودشون میکرد.... لباسش رو انداختم تو سطل لباس توی حموم چرا احساس میکنم لباساش بوی عطر منو میده برگشتم سمتش و دیدم دستاش رو باز کرده
+بلندم کن
رفتم سمتش رو بغلش کردم و اروم گذاشتمش تو وان و خودمو اروم ازش رد کردم که یهو از دستام گرفت کشید و منم افتادم توی وان و وزنمو انداختم روش و دستامو دو طرف سرش گذاشتم و به خودم فاصله دادم و نگاش کردم
_هعیی تو چه مرگته چرا منو میکشی
+میشه باهم حموم کنیم
با حرفش احساس کردم گوجه شدم
_نم..نمیشه
+چرا قرمز شدی؟؟خجالت کشیدی؟
با چشمای گشاد و لبای خندون بهم نگاه میکرد
نمیدونستم بهش چی بگم
+ من پسرم و تو هم پسری مشکلی نیست که
+من استریت هستم و تو.... گرایشت چیه هیونجین؟
+استریتی؟
_من..ن
از روش بلند شدم که برم دوباره منو کشید پایین
+نکنه تو گی ای؟
_فلیکس من... گی ام
بعد حس سست شدن دستاش رو شونه هام رو شدم و به نگاه های ناامیدش
+باشه هر جور راحتی میتونی بری
از روش بلند شدم و روی صندلی نشستم
_ ولی باید بشورمت
+هااا ... مگه من بچمم
_حرف نباشه
بهم چپ چپ نگاه میکرد
شامپو رو زدم به دستم بعد زدم به موهای بلوندش و اروم ماساژ میدادم که متوجه لبخنش و چشمای بستش شدم بعد آب رو ریختم توی موهاش و شستم و شامپو بدنی که برای خودم خریده بودم رو زدم به دستام و اونم یزره خودشو به بالا گرفت تا راحت تر بتونم کارمو بکنم اروم به همه جای بدنش می‌کشیدم به گردنش ،شونه هاش ،کمرش ، سینش ،کمرش، رون های سفید و نرمش ،پاهاش بعد تموم شدن کارم بلند شدم و بهش خیره شدم
_جوجه ... زود حموم کنی ها منتظرتم
.....
اومدم بیرون و لباسامو عوض کردم بردم انداختم توی سطل لباس ... خیلی خسته بودم روی تختم دراز کشیدم
و چشمامو روی هم گذاشتم
.
.
.
تق تق
با صدای در کلافه چشمامو باز کردم
_کیه
در باز شد
&منم هیونجین
_بیا
درو بست و اومد نزدیکم
و روی تخت نشست
&اجوزه چی گفت
چشمامو بستم
_چرت رو پرت
......
اینم از غافلگیری من👍🏻😂🤌🏻
پارت جدیدد

༒•𝑭𝒐𝒓𝒃𝒆𝒅𝒆𝒏 𝒍𝒐𝒗𝒆•༒Where stories live. Discover now