🔞Smut part🔞
Writer:
لبای فلیکس میلرزیدن ... هیونجین به لبای صورتی
لیتلش نگاهی انداختکه یهو فلیکس اومد جلو و لبای هیونجین رو به بازی گرفت
هیونجین میدونست اگه همکاری کنه ... خودشو از دست میده و فلیکس رو مارک میکنه
ولی بخاطر اینکه فلیکس خیلی گریه کرده بود
و ممکنه باز گریه کنه .. پس همکاری کردلبای همدیگه رو نرم میبوسیدن و گاهی هم یه گاز کوچولو میگرفتن
فلیکس میخواست بوسه رو عمق تر کنه
.. پس دستاشو طرف گردن هیونجین برد و دورش حلقه کرد
.. لباشو ازهم فاصله داد
هبونجین لبخندی هنگامه بوسه زد و دستشو دور کمر فلیکس محکم کرد و با دست دیگش سر فلیکس رو ثابت نگه داشت و زبونشو وارد دهن فلیکس کرد ....
با ولع داشتن همدیگه رو میبوسیدن
فلیکس حرکت دستاشو پایین تر آورد و روی سینه ی هیونجین گذاشت و آروم دستاشو طرف یقه ی کت چرمی هیونجین برد و از تنش درش آورد
هیونجین توی ذهنش داشت از تعجب بال درمیآورد فلیکس داشت چیکار میکرد ... نکنه دارویی چیزی به خوردش دادن ... نمیدونست چیکار کنه .. ادامه بده؟ اگه فلیکس پشیمون بشه چی
ولی باز چیزی نگفت ... میخواست ببینه آخرش چی میشه
غرق یه بوسه ی شهوت دار شده بودن
صدای بوسه هاشون اتاقو پر کرده بود+اومممممم
همون جور که لباش رو میبوسید ناله ای کرد و تو دهن هیونجین خفه شد
بعد از چند مین نفس کم آوردن و از هم جدا شدن .. با کنار رفتن صورتاشون بزاقی از دهنشون آویزون شد
همینطور که نفس نفس میزدن فلیکس داشت. فک میکرد چقد این پسر رو به روش میتونه جذاب باشه
خم شد و گردن هیونجین که از بالا با یه دکمه ی آزاد بیرون بود رو به دندون گرفت
_اههه ... فلیکس ... بس .. کن
و بعد شروع کرد به کبود کردن گردن هیونجین
بدون اینکه از پوست سرد پسر جذاب روبه روش جدا بشه تو همین هنگام از فرصت استفاده کرد و از بالا شروع کرد به باز کردن دکمه های پیران جذب سیاه هیونجین
و این وسط هیونجین ک بی حس شده بود ... نمی دونست چرا اعتراضی نمیکنه ... حتی نمیتونست تکون بخوره .... پس اگه خود فلیکس میخواست ... اونم همراهیش میکرد
دستاشو زیر پاهای پسر مقابل برد و بلندش کرد
به طرف تخت رفت و فلیکس رو آروم تو تخت خوابوند ...... فلیکس مجبور شد از کبود کردن پوستش دل بکنه
ESTÀS LLEGINT
༒•𝑭𝒐𝒓𝒃𝒆𝒅𝒆𝒏 𝒍𝒐𝒗𝒆•༒
Vampirsکی فکرشو میکرد وقتی که از قصرش فرار کنه همچین اتفاقایی براش بیوفته .. سرنوشتی براش ورق خورده بود که که نه راه فرار داشت نه راه برگشت یعنی باید ادامه میداد؟ +فاککک به این سرنوشتی و شانسی که من دارممم.... ........... Name: •𝒇𝒐𝒓𝒃𝒊𝒅𝒅𝒆𝒏 𝒍𝒐𝒗...