Part26(دشت بابونه)

590 153 175
                                    


و حالا جیسونک باید میرفت روی صحنه!
بدنش لحظه ایی شروع به لرزش کرد و گوش هاش سوت کشید!
-"جیسونگ؟جیسونگ؟"
صدای مینهو بود که اسمشو صدا میزد.
نفسشو محکم بیرون داد و با چشمای لرزون به چشم های مینهو خیره شد.
اما‌ همین که به اون کهکشان مشکی چشم های مرد خیره شد که با لبخند نگاهش میکرد، حس کرد تمام ترس هاش لحظه ایی تبدیل به خاکستر شد.

-"تو میتونی، بهشت آبی من..."
مینهو با صدای شیرین و آرومش زمزمه کرد و جیسونگ لبخند گرمی زد.
اره باید میتونست! باید انجامش میداد.
با قدم های محکم سمت صحنه رفت و بالاخره کنار رقیب هاش ایستاد.
نگاهشو به فلیکس و هیونجین که با خوشحالی براش دست تکون میدادن انداخت و لبخند زد.

اما چشم هاش وقتی روی لبخند زیبا و لطیف مینهو زوم میشد قلبش میلرزید.
اون‌ مرد گرم بود. حس خوابیدن زیر پتوی گرم‌ وسط زمستون سرد کنار شومینه رو میداد.
جیسونگ احساس میکرد گرم و پر از احساس امنیته.
دقیقه ایی بعد همه تماشا چی ها تشویقشون کردن.

-"خوب نفر اول کیم سورا قراره بره روی صحنه. لطفا تشویقش کنین"
دقیقه ایی بعد سالن پر شد از صدای تشویق های بلند.
دختر با ظرافت و زیبایی خاصی شروع کرد به رقصیدن و خیلی حرفه ایی حرکات رو انجام میداد.
جیسونگ با چشم های درشت شده به ظرافتِ حرکات و پرش های بی نقص دختر خیره شده بود.

-"فوق العادست!"
جیسونگ‌ زیر لب زمزمه کرد و شروع کرد به تشویق کردن دختر‌‌.
اون بی نظیر بود... جیسونگ دربرابرش قطعا شانسی نداشت.. حتما پدر و مادرش برای تعلیم دیدن دخترشون کلی خرج کرده بودن.
ولی جیسونگ به تنهایی یاد گرفته بود. داور ها با افتخار به دختر خیره شده بودن و رسما تمام صحنه رو برای خودش کرده بود.

هارمونی های صورتی رنگ که هم رنگ لباس براق دخترک بود صحنه رو رویایی تر کرده بود.
جیسونگ محو اجرای بی نظیر سورا بود تا زمانی که اهنگ به پایان رسید و رقص دختر زیبای رو به روش تموم شد.
جیسونگ با شگفتی تشویقش کرد و حالا نوبت به جویی رسید.
هارمونی ها به رنگ بنفش در اومده بودن
دختر با اهنگ کلاسیک فرانسوی شروع کرد به رقصیدن. جیسونگ به حرکات پای دختر خیره شد. زیبا میرقصید اما به جزئیات توجه نمیکرد!
توجه نکردن به جزییاتِ رقص، باعث میشه اون ظرافتی که باید رو نداشته باشه!

پس جیسونگ مطمئن بود این نکته منفی به چشم داور ها اومده.
کمی استرس گرفته بود. بعد از اجرای جویی نوبت خودش میرسید باید بهترینش رو نشون میداد.
طولی نکشید که اجرای دختر تموم شد.
جیسونگ آب دهنشو محکم قورت داد و منتظر بود اسمشو صدا بزنن.
-"نفر سم هان جیسونگ، قراره با اهنگ کلاسیک دریاچه قو برقصه لطفا تشویقش کنین"
صدای تشویق ها تو سالن اکو شد. چشم هاشو به چشم های مینهو داد.

انگار بین اون همه آدم حالا فقط مینهورو میدید.
لبخندی زد و مینهو با دیدن لبخند جیسونگ متقابلا خندید و مشتشو به معنی فایتینگ بالا اورد.
جیسونگ با قدم های محکم وارد صحنه شد و اماده بود تا اهنگ پلی بشه.
نفس عمیقی کشید و با پخش شدن ملودی نگاهشو به مینهو دوخت.
چشم های اقیانوسیش کسی رو جز مینهو نمیدید.
انگار سالن کاملا خالی بود و جیسونگ داشت برای مردش میرقصید تا مینهو با چشم هاش، زیبایی جیسونگ رو بپرسته.
جیسونگ به زیبایی به پاهاش حرکت داد. دست هاشو باز میکرد و چند بار حرکات دلبرانشو پشت سر هم اجرا میکرد.

 𝑨𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢Where stories live. Discover now