Part33(خون شیرینت)

543 114 130
                                    


-"کسی تو کلاسه؟"
صدای یکی از همکلاسی های جیسونگ بود و باعث شد پسر موآبی ترسیده به در خیره بشه.
-"جیسونگ باید بریم"
مینهو گفت و نگاهی به اطراف انداخت. با دیدن پنجره روی دیوار سریع سمتش قدم برداشت و پنجره رو باز کرد.

-"بیا اینجا چرا خشکت زده جیسونگ"
مینهو به سرعت مچ دست پسر رو گرفت سمت پنجره کشوند و هردو از پنجره به بیرون پریدن.
جیسونگ پشت سر مینهو کشیده میشد همراهش توی حیاط مدرسه میدویید.
حقیقتا درد داشت و بدنش داشت ضعف میرفت.

به نفس زدن افتاد و سرعت قدم هاش کند شد.
مینهو با دیدن رنگ پریده جیسونگ اهی کشید:"چرا همیشه بعد از سکس ضعف میکنی جیسونگ؟ بهتر نیست یه کم بیشتر به سلامتیت فکر کنی و غذاهای مقوی بخوری؟"
مینهو غر زد و جیسونگ رو توی یه حرکت روی شونه هاش بلند کرد.
جیسونگ دست هاشو دور گردن مینهو حلقه کرد تا تعادلشو حفظ کنه.
سرشو با بیجونی به شونه مینهو تکیه داد و کنار گوشش زمزمه کرد:"اینکه تو انقدر خشن انجامش میدی که بعدش انقدر ضعف میکنم تقصیر من نیست"

مینهو نیشخندی زد و با لحن تمسخر آمیزی گفت:"یادت رفته؟ این خودت بودی که میگفتی محکم تر"
جیسونگ به چشم هاش چرخی داد:"من نگفتم اجوشی"
مینهو با اجوشی خطاب شدنش دوباره لبخند زد و همونطور که پسر روی کولش بود سمت سالن حرکت کردن.

جیسونگ رو بالاخره روی زمین گذاشت و دستشو لای موهای شلخته شدش کشید:"هی...میتونی روپاهات وایستی دیگه نه؟"
جیسونگ هومی گفت و همراه مینهو وارد سالن شد.
با وارد شدنشون نگاهشو به هیونجینی که داشت با بچه ها حرکات مختلف ورزشی رو کار میکرد داد.

-"پاهاتو بیشتر باز کن لی فلیکس و باسنتو بالا بگیر"
-"ولی اقای هوانگ دیگه نمیتونم"
هیونجین زیر چشمی مشغول دید زدن فلیکس بود که با حس دست کسی روی شونش سرشو بالا اورد
-"مینهو! هیچ معلوم هست کجا بودی؟"
مینهو به وضعیت خنده دار فلیکس نگاهی انداخت و رو به هیونجین پرسید:"مهم نیست من کجا بودم فقط بگو این حرکتی که فلیکس داره انجام میده اصلا جزو ورزش هست یا خودت ساختیش تا باسنش رو دید بزنی؟"

هیونجین نیشخندی زد و به مینهو نزدیک شد:"هرجور میخوای فکر کن اقای منحرفی که میره تو کلاس با شاگردش انجامش میده"
-"میتونی صدای مزخرفتو بیاری پایین تر"
مینهو با لحن جدی گفت و طبق معمول هیونجین با همون نیشخند شونه هاشو بالا انداخت و سمت فلیکس رفت.

دستشو روی باسنش گذاشت کمکش کرد تا کمرشو بالا تر بیاره.
مینهو از دور به هیونجینی که خیلی واضح چشم چرونی میکرد خیره نگاهی انداخت‌
با نا امیدی سرشو تکون داد و به جیسونگ خیره شد که داشت حرکت اسکوات رو انجام میداد
-"هی داری چیکار میکنی؟"
مینهو سمتش قدم برداشت و رو به جیسونگ زمزمه کرد:"اصلا قبلش گرم کردی؟"
جیسونگ که داشت دهمین حرکت اسکواتشو میشمرد زمزمه کرد:"اونقدراهم مهم نیست"
-"ولی باید گرم میکردی وگرنه تمام بدنت درد میگیره"

 𝑨𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢Where stories live. Discover now