2. کیم نامجون

6K 788 83
                                    

قسمت دوم

حالا گلوی جین آزاد بود که نفس بکشه اما اون گردن آویز سنگین نقره ای همچنان دور گردنش بود. جین درحالی که هنوز نفس نفس میزد چشم های گرد شده اش رو پایین برد و به آرومی با دست زنجیر شده اش فلز دور گردنشُ لمس کرد.

با چشمای نیمه باز و تو اون نور ضعیف اتاق، جین دستش رو به سمت طنابی که نامجون چند دقیقه قبل کشیده بودش برد.

به تلخی و ناراحتی به این فکر فرو رفت. باورش نمیشد که چطور شاهزاده که در شُرف امپراطوری بود به این شرایط دچار شده بود.

-

زمان بطور غیرقابل تحملی کند می گذشت اما جین می تونست بگه یجورایی راضی بود.

نامجون قبل از بیرون رفتن چشمبند رو دوباره روی چشم هاش نذاشته بود و حالا اون حداقل می تونست اون اتاق تاریک و نمناکُ کامل ببینه.

گفتن اینکه اون اتاق افتضاح بود توصیف کاملی نیست!

اونجا چیزی به جز یه چهار دیواری، با یه فانوس شمعی که موم ش مدت ها قبل تموم شده بود و یه در قراضه نبود که به جین یادآوری می کرد که یه زندانیه...

البته اون و تقریبا همه چیزِ دیگه ی اون محیط.

لباس هاش بخاطر نشستن رو زمین و کف آلوده ی کشتی کثیف تر شده بود و تصور اینکه چقدر درب و داغون بنظر می رسید به ذهنش اومد.

حتی اگه تسخیر کشتی فقط چند ساعت قبل بود باز هم جین می دونست که ظاهرش حسابی بهم ریخته شده و بخاطر مقاومتش در زمانی که داشتن تو اون اتاقک که بوی نمک می داد می بستنش، حسابی خسته شده بود.

با توجه به حسی که محیط اطرافش داشت می تونست بفهمه که اتاقش تو طبقات پایین کشتیه... اما نهایتا افکار جین متوقف شد.

با توجه به حرف های ناخدا دزد دریایی، اون می دونست که قرار نیست کشته بشه، حداقل نه به این زودی.

انگشت هاش به سمت گردن آویز فلزی که دور گلوش بود رفت.

هر چند که مچ هاش هنوز با اون مچ بند های سنگین زنجیر شده بود اما باز هم همه ی این ها بهش یادآوری می کرد که زندگیش از کسایی که همون ساعت های اول توی کشتی اش کشته شدن طولانی تر بوده. آیا این یه شانس بود یا نفرین؟

تنها دلیل زنده ماندن جین این بود که اون یه پرنس بود.

و جین می دونست که دزدای دریایی آدم ها رو به عنوان برده می فروشن و با در نظر گرفتن اینکه نامجون همین الان چقدر راحت به اون دست بند و پا بند زده بود و رفته بود، فکر کردن به آینده ش کار ترسناکی بود.

تبدیل شدن از یه شاهزاده به خدمتکار یک نفر دیگه... جین ترجیح می داد خودشو از روی عرشه توی آب پرت کنه.

Pirate Prince Namjin Ver.Where stories live. Discover now