5. تقریبا آزاد

4.3K 623 103
                                    

قسمت پنجم

در این لحظه لبخند کوکی ناپدید شد اما جین ادامه داد:" اون یه عوضی گستاخه که یکی باید جایگاهش رو بهش یادآوری کنه. شاهزاده ی دریای خونین و شاهزاده ی هفت دریا؟؟! هاه! اونا حتی لقب های واقعی هم نیستن این رقت انگیزه اون کلا 17 سالشم نیست!"

کوکی سعی کرد لبخند بزنه:" اون 21 سالشه."

همم... پس بالاخره مشخص شد که از خود جین کوچیک تر بود بود.

" اون فقط 21 سالشه و این همه اسمش به عنوان جناب دزد دریایی بزرگ معروف شد؟ واقعا داریم راجع به همین نامجون حرف می زنیم؟ چون اگه بخوام رو راست باشم، کیم نامجون که من تعریف شو شنیدم اصلا شباهتی به کیم نامجون که دیدم نداره."

اون شنیده بود کاپیتان کیم یه قاتل بی رحمه و اون تصور کرده بود که نامجون باید یه مرد قوی، با تجربه و سرد باشه که اعصاب هیچکس رو نداره. اما وقتی نامجون رو دیده بود به نظرش با یه بچه ی لوس طرف بود که لقب کاپیتان رو بهش دادن تا قهر نکنه و اونم تا می تونه داره ازش سو استفاده می کنه.

کوکی اخم کرد:" نامجون شهرتش رو خیلی سریع بدست آورد چون بهترینه. گول این ظاهرش رو که تا الان دیدی نخور. وقتی بهت میگم "نامجون آخرین کسیه که تو این کشتی بخوای عصبانیش کنی" حرفم رو باور کن."

البته حرفش کوچکترین تاثیری روی جین نداشت.

تهیونگ که تازه وارد کابین شده بود و بی حوصلگی ش از چشماش معلوم بود رو به جین گفت:" من موندم تو چرا رفتارت اینطوریه! کاپیتان کیم معمولا اصلا اعصاب کسایی که مثل تو رفتار می کنن رو نداره. تا الان می بایست می نشوندت سر جات."

و با یه چشم غره جین خودشو آماده کرد که حال این دزد دریایی تازه وارد شده به کابین، که کوکی تهیونگ خطابش کرد و سعی می کرد از این بحث منصرفش کنه رو بگیره اما قبل از اینکه کاری بکنه صدایی رو از پشت سرش شنید.

"من باید می نشنوندمش سر جاش؟؟ تهیونگ کوتاه بیا... مگه کوری؟ به گردن لعنتیش نگاه کن!! اون همین الانم دست آموز منه."

جین از جا پرید و جیمین سریع سرش رو انداخت پایین. کوکی و تهیونگ و یونگی هم سریع از جاشون بلند شدن.

نامجون در حالی که دست هاشو پشت کمرش گره کرده بود از کنار یونگی رد شد و ادامه داد:" مهم نیست شاهزاده چی بگه و چیکار کنه، آخر کار افسار قلاده ش تو دست صاحب واقعی شه." و بعد از بلا بردن یکی از ابرو هاش خودش رو به پشت سر جین رسوند.

جین خواست جا به جا بشه اما قبل از اینکه کاری کنه نامجون با یه دست از پشت سرش اون و نگه داشت و دست دیگه ش رو به سمت زیر شکم و جلوی پاهاش حرکت داد.

جین کهاز موقعیت فعلیش ناراحت و کمی هم خجالت زده شده بود سعی کرد کاپیتان رو هل بده و از خودش جدا کنه چون نمی خواست تو اون اتاق کوچیک حسابی سر و صدا راه بندازه اما دست نامجون انگار از آهن ساخته شده بود و بنظر می اومد هر حرکت جین بیشتر باعث سرگرمی اون بود.

Pirate Prince Namjin Ver.Where stories live. Discover now