32. انواع کیم نامجون

3.3K 527 45
                                    

رای و نظر؟؟

فصل حسابی طولانیه لذت ببرید!

فصل سی و دوم

جین واقعا داشت به اینکه زندگی جدیدش این شکلی میمونه عادت می کرد! حتی داشت برای زندگی بین دزد ها آینده نگری هم می کرد چون انگار برای ذهنش جا افتاده بود که قرار نبود حالا حالا ها جایی بره...

این خوب نبود... یا... شایدم بود؟

با نگاه به صورت نامجون، جین فهمید که هنوز رو اخلاق خوبشه. پوزخندش محو که نشده بود هیچ، حالا یه حالت آمده به کرم ریختن داشت روی صورتش دیده میشد.

جین در حالی که هنوزم یکم نفس نفس میزد سعی کرد با عوض کردن موضوع، ابری که روی افکارش رو گرفته بود کنار بزنه:" خب، حالا بگو ببینم، شاهزاده ی هفت دریا تا به حال چند بار تو مبارزه از یه اشراف زاده ی شکننده و ظریف طوری که خطابم می کنی شکست خورده؟"

نامجون موهاش رو کنار زد و پوزخندش همراه با نزدیک تر کردن صورتش به جین عمیق تر شد:" فقط یک بار." و با پایان کلمه، لب هاش محکم روی لب های جین قرار گرفتن.

جین حرکتی نکرد و نامجون با قدرت بیشتری سرش رو به طرف جین فشار داد و دست هاش رو از کمرش به سکت شونه های پهنش کشید اما با شنیدن صدای کوکی متوقف شد.

" رفقا اصلا حواستون به من نباشه، من فقط دارم سعی می کنم این چند تا دزد دریایی خوابالود رو ببرم تو تخت شون! ادامه بدید انگار که من اصلا اینجا نیستم! من حتی نگاه هم نمی کنم!"

نامجون چشم هاش رو چرخوند و دوباره توجهش رو به بوسیدن جین برگردوند اما این بار جین سرش رو عقب کشید تا نفس بگیره:" بسیار خب، فکر کنم دیگه کافیه."

هرچند لب های نامجون باز هم به سمتش کشیده شدن و جین هم راه فراری نمی دید به جز اینکه دستش رو بالا بیاره و صورت هاشون رو از هم جدا کنه.

کف دستش کنار صورت نامجون قرار گرفت و سرش رو به سمت آب های سیاه و خروشان دریا چرخوند. جین شروع کننده ی بوسه نبود اما مسلما خودش کسی بود که قبل از گم شدن عقلش تو افکار و اون لحظه ی مسخره تمومش می کنه.

بودن لب های نامجون روی لب هاش مثل یه حس عجیبی بود که تو تمام بدنش جریان پیدا می کرد. هر وقت این اتفاق می افتاد قلبش به شدت می تپید و جین فقط دلش می خواست دست هاش رو به سمت کمر مرد دراز کنه و اون رو تا حد ممکنه بین بوسه ها جلو بکشه.

این میل قوی و تقریبا مقاومت ناپذیر بود بطوری که حتی فکر بهش باعث می شد شاهزاده بغض کنه. این به حالت مبهمی، جین رو یاد خوابی که دیده بود می انداخت.

با تاثیری که نامجون روش داشت، بدنش فقط می خواست نامجون رو بگیره و اثری که اون مرد روش داشت دیگه انکار ناپذیر بود. این برای جین واضح بود که حتی همین حالاش هم لب هاش می لرزیدن و بدنش التماس می کرد که فقط برای یه بوسه ی دیگه نامجون رو به سمت خودش بکشه.

Pirate Prince Namjin Ver.Where stories live. Discover now