42.

2.7K 442 64
                                    

فصل چهل و دوم

بعد از دور شدن کاپیتان جین دستش رو بین موهاش کشید و در حالی که همچنان داشت با بوجود اومدن لبخند روی صورتش می جنگید به سمت عرشه رفت.

صادقانه، اون با نامجون درباره ی خودش حرف زدن رو دوست داشت. مثل

حرف زدن با جیمین براش راحت بود اما حس متفاوتی داشت.

نامجون گاهی باهاش مخالفت می کرد بر خلاف جیمین که بیشتر اهل گوش

دادن بود، نامجون مقابله می کرد و اون رو به چالش می کشید. حرف زدن با

نامجون حس خوبی داشت...

بی دعوا بیدار شدن باعث می شد صبح براق تر بنظر برسه اما همین که پاش رو

رو عرشه گذاشت شنید که کسی اسمش رو فریاد میزنه.

" جین هیونگ! جین!"

جین چرخید و ناخداگاه با دیدن هوسوک پوزخند زد. مرد به سمت جین اومد و

پشت سرش جین می دید که جیمین و کوکی دارن سعی می کنن تهیونگ و

یونگی رو از هم جدا کنن اما دعوای لفظی اون دو تا هر لحظه داشت شدید تر

میشد.

جین ادای هوسوک رو در آورد:" هوسوک ! هوسوک هوسوک جونگ هو سوک!" و

خندید.

هوسوک در حالی که دستش رو دور گردن شاهزاده می انداخت پرسید:" خب تو

این صبح زیبا حالت چطوره؟"

جین که هنوز هم کمی چنین رفتار هایی براش سخت بود فقط یه نفس گرفت:"

خوب. خوبم. انگار از دنده ی راست بلند شدم. تو؟"

دیگه رفتارهای صمیمی افراد مثل قبل عذابش نمی داد که بخواد بهشون بتوپه.

به یه دلیل نا معلوم لپ های هوسوک گل انداخت و در حالی که سوت زنان به

سمت دیگه ای نگاه می کرد گفت:" خوب بود فکر کنم."

جین در حالی که نگاهش رو به سمت جیمین می برد گفت:" که اینطور." و

بلافاصله حدس زد که باعث اون دعوا بین یونگی و تهیونگ هوسوک بوده که

حالا اینجور بنظر سرگرم می رسید.

هوسوک با هیجان و چشم های مشتاق پرسید:" اوه! یادم رفت بپرسم! یونگی

راجع به گربه ای که برای نامجون گرفتی بهم گفت! الان کجاس؟ خوشگله؟

اسمش چیه؟"

پسر بزرگ تر نمی تونست نخنده:" الان تو اتاق نامجون خوابه، ناز ترین موجود

دنیاس و اسمشم نامیآ س."

هوسوک با شادی نفسی که حبس کرده بود رها کرد:" نظر من اینه حالا که

Pirate Prince Namjin Ver.Where stories live. Discover now