Pirate Prince Namjin Ver.

26. متاسفم

فصل بیست و ششم

جیمین از پشت سر یونگی تلاش کرد:" یونگی کافیه!" و جین دید که اون بلند شد و جلو اومد، تو چشم هاش پر از نگرانی بود.

اما دزد دریایی که انگار کمی هم مست بود طوری غرید که جیمین رو ترسوند و بعد با جین ادامه داد:" این حقیقت که تونستی جیمین رو شست و شوی مغزی بدی و بکشونی طرف خودت هم من رو کُفری می کنه. اون فقط از تو دفاع می کنه ... اونم تو قضیه ای که کوچکترین ربطی بهش نداره."

جین با بی حالی به یونگی چشم غر رفت:" و این که تو، تو قضیه ای که کوچک ترین ربطی بهت نداره از نامجون دفاع می کنی اصلا مشکلی نداره؟ قبل از اینکه یه حرف از دهن لعنتیت بیاد بیرون بهش فکر کن! اگه یه دقیقه خفه خون بگیری و بذاری حرف بزنم می فهمی که من در واقع در تلاش بودم که توضیحی بدم که باعث بشم دست های لعنتیت رو بکشی کنار!" و با دست سالمش دست یونگی رو که همچنان یقه ش رو چسبیده بود گرفت.

دست یونگی دور گردنش تنگ تر شد و یونگی اون یکی دستش رو بالا برد:" وقتی به کاپیتانم مربوط بشه پس به منم مربوطه!"

جین اصلا باورش نمی شد که یونگی واقعا بخواد بزنتش اما انگار این اتفاق درحال افتادن بود. یونگی به شدت به نامجون وفادار بود.

ناگهان، یونگی از شونه ی چپش به شدت سمت عقب کشیده شد. یونگی که توقع چنین حرکتی رو نداشت، دستش از یقه ی جین جدا شد و چند قدم به عقب رفت.

جین چند بار پلک زد و تهیونگ رو دید که پشت سر یونگی ایستاده بود، توی چشم هاش ناراحتی کاملا دیده میشد.

تهیونگ با یه حالت آزرده پرسید:" خیلی خب، دو ثانیه ادای مرد ها رو در آوردی اما حالا میشه رفتار غار نشینی ات رو کنار بذاری و به دوره ی حال برگردی؟"

یونگی با ناراحتی بهش چشم غره رفت:" سرت به کار لعنتی خودت باشه کیم تهیونگ!"

" احتمالا این کارو می کردم، اگه دو تا کار رو نکرده بودی..." اون انگشت هاش رو بالا گرفت:" یک اینکه بخوای تو صورتش مشت بزنی قبل از اینکه بهش مهلت لعنتی حرف زدن بدی، دو اینکه جیمین رو نترسونده بودی."

تهیونگ یه قدم به جلو برداشت و دست هاش رو از هم باز کرد:" این روش های خشمناک برای بدست آوردن جیمین جواب نمیده و اگه بخوای اینجا با کسی بجنگی، اون شخص باید من باشم اما بهت بگم، اگه دو دقیقه خفه شده بودی می فهمیدی که اعلا حضرت از رفتارشون متاسف بودن و داشتن سعی می کردن یه راهی برای جبرانش واسه کاپیتان مون پیدا کنن. البته قبل از اینکه تو حمله کنی تو..."

یونگی مکث کرد، حالت صورتش تغییر کرد و پرسشگرانه به سمت جین چرخید.

خب اینکه اون قصد خالصانه ش راضی و شاد کردن کاپیتان باشه حقیقت نداشت اما ته دلش خودشم می دونست که بدش نمیاد نامجون قبلی رو دوباره داشته باشه تا این نامجون سرد و یخی فعلی...