Pirate Prince Namjin Ver.

12. فراری

شرط رای 18 تا کامنت 30 تا ❤

قسمت دوازدهم

" جدی گفتما... حالا بگو ببینم پرنسس... راجع به من چه فکری می کرد؟"

نامجون نگاهش رو ثابت روی جین نگه داشت. جراتش رو نداشت که جای دیگه ای رو نگاه کنه. می ترسید اگه این کارو بکنه جین از جلوی چشماش ناپدید بشه!

چند روز بود که شاهزاده رو ندیده بود؟ تعداد روز ها به حد انگشت های یه دست هم نمی رسید اما...

لباس های دزد دریایی تو تنش چقدر جذاب بود. برای نامجون که دوری از جین به اندازه ی ابدیت گذشته بود.

یادش بود که شب اول درست قبل از غرق کردن کشتی رز پسر رو روی عرشه با تهیونگ دیده بود. راستش اون با تمام وجود تعجب کرده بود جین چطور قادر بود بعد اینکه از اونطوری به شدت و محکم به فاکش داده بودش راه بره!

هرچند دونستن اینکه جین توان مقاومتش بالاس برای کارهایی که در آینده می تونست باهاش بکنه خیلی خوب بود.

اگه بازم دعواشون می شد، نامجون مجبور بود دفعه ی بعد طوری به فاک بدتش که تا روز بعدش حتی نتونه درست فکر کنه...

فقط بزرگ ترین اشتباه ش این بود که اون شب دنبال جین نرفت چون شنیده بود که اون رفته پیش جیمین.

نامجون فکر کرده بود جین فقط رفته طبق معمول با دوستش حرف بزنه و شب برای خواب بر می گرده به اتاق.

اما اون در اشتباه بود، اونشب جین اطراف اتاق اون پیداش نشد. نامجون سعی کرد نذاره این قضیه بره رو اعصابش، می تونست بفهمه پسر کمی شوکه باشه اما قصد داشت بعد از صبحانه جین رو بکشونه اتاقش و چند تا نکته رو بهش یادآوری کنه.

درک می کرد که کارش یکم شاهزاده ای مثل اون رو ترسونده باشه... اما بهرحال حالا دیگه جین مال اون بود و باید چیزی که اون می خواست انجام می داد، نه؟

جین فرداش سر صبحانه پیداش نشد. نامجون سعی کرد جلوی افراد آروم باشه اما آزردگیش یکم معلوم بود. وقتی پرسید که جین کجاس، ناگهان همه خودشون رو زدن به اون راه.

نامجون سعی کرد تا جایی که امکان داره خشمش رو کنترل کنه اما واضح بود که حداقل یک نفر تو اون اتاق داشت دروغ می گفت و اون با خودش قسم خورد اگه بفهمه کیه که داره اون رو از جین دور نگه میداره، حسابی قاطی کنه.

برای همین اون تمام مدت صبحانه نمی تونست نگاهش رو از جیمین جدا کنه. پسرک خجالتی بخاطر چشم غره های نامجون حسابی قرمز شده بود و یونگی تمام سعی اش رو می کرد که حواس پسرک رو از این قضیه جدا کنه.

نامجون کاملا مطمئن بود که جین تو اتاق اونا قایم شده. هرچند که یونگی باید بهتر از این نامجون رو می شناخت که چیزی که نامجون حاضر بود بخاطر آدم بکشه رو ازش دور نگه داره اما جیمین تازه کار و خام بود...