در زد و منتظر اجازه ورود شد
-بیا تو
درو باز کرد و با لبخند جذابی وارد اتاق شد
+سلام
دروبست وزین نگاهشو از لب تاپ گرفت
-سلام شیرین عسل ... اینجا چیکار میکنی ؟
از پشت میزش بلند شد و سمت هری رفت
یه دستشودور کمرش انداخت و سرشوتو گردنش برد و بوسیدش
+اومدم بدزدمت
دستاشودور گردن زین حلقه کرد
-کجا؟
گونهاشو بوسید
+خونه مامانم ...دعوتمونکرده برای شام امشب
-بلاخره گفتی بهشون ؟
هریو سمت مبل کشوند و نسشتن
+خب از اولشم یه چیزایی گفته بودم ولی چند شب پیش وقتی لندن بودیم زنگ زد و سراغموگرفت چون خونه نبودم و منم گفتم باهات اومدم لندن و توضیح دادم دیگه
دستشو رو پای زین گذاشت و زینم دستشوگرفت
-پس اینطور
دستشو از رو پاش ورداشت و انگشتاشو بوسید
-کی بریم؟
+الان
زین به ساعت مچیش نگاه کرد
-۴عصر یکمزود نیست ؟
+نه خب قبلش میریم خونه من تا من لباساموعوض کنم و یه دوش بگیرم
انگشتاشو بالا آورد و کارایی که باید میکردن رو میشمرد
+بعدم باید بریم برای مامانم گل بگیرم یا یه چیزی که خوشش بیاد مثل عطر یا کیف پول ... و بعدم میریم خونهاش
-هرچی شما بگی رئیسبه کاناپه تکیه زدو دستشو رو لبه مبل گذاشت
هری پاشورو پاهای زین انداخت و خودشوسمت مرد خم کرد و لباشونو بهم چسبوند وآرومهم دیگه رومیبوسیدن
+بریم ؟
رو لبای مرد زمزمه کرد و تو چشاش ازون فاصله کم نگاه کرد
-نه تا وقتی که اینجا یه خاطره نساختیم
دستشورو گونه ی هری گذاشت و برای بوسه ی بعدی اونو جلو کشید
دست دیگشودور شونه ی هری حلقه کرد و هری انگشتاش رو سینه های زین حرکت میکرد
پای هری که رو پاهاش بود رو گرفت و اونو کاملاً کشید روپاهاش و الان هری روپاهای زین نشسته بود و زانو هاش دو طرف بدن زین رومبل بود
سرشو عقب کشید+زین... اینجا محل کاره
خندید و مرد لباشو گاز گرفت
-ماله خودمه ...پس مشکلی نیست
دستاشو زیر کت هری برد و کمرشو گرفت
+زین ...
غر زد و موهای مشکیشو نوازش کرد
-جانمم؟
+دیرمون میشه
یه بوسه ی رو لبای مرد زد و سریع عقب کشید
-شیطونی میکنی باید نتیجه کارتوهم ببینی خب
نیشخند زد و دستشو رو کمربند هری گذاشت و بازش کرد
+زیننن
دستای زینو گرفت
+شاید یکی بیادددد
-پاشودرو قفل کن
اسلپ ارومی زد به باسن هری و اونم با لپای قرمزش بلند شد از روزین ودر رو قفل کرد وقتی برگشت زین دقیقاً پشت سرش بود و محکم بغلش کرد
+شت...
پریدودستشو رو قلبش گذاشت
-ترسیدی بیبی؟
تو گوشش زمزمه کرد و زبونشورولاله ی گوشش کشید
+یک...یکم
یه دفه زین هریو چرخوند و لباشونو رو هم گذاشت
محکم و وحشیانه لباشومیک میزد وبه هری اجازه همراهی نمیداد
هری روسمت میز کارش برد و باسن هری به لبه ی میز چسبید
تو دهن زین ناله کرد و زین زبونشووارد دهنش کرد و با زبونش بازی میکرد
![](https://img.wattpad.com/cover/195765194-288-k386399.jpg)
आप पढ़ रहे हैं
Bosses[Z.S _ Mpreg]
एक्शन-تو رئیس من نیستی ... +چرا هستم؛ هم توتخت هم تومحل کار من رئیستم کیوتی Highest ranking #1 zarry #1 stylik #1 zarrystylik #1 lgbtfiction #1 gayromance #2 romance #16 zaynmalik #4 onedirection