روی تردمیل بود و میدوید
هدفون هاشوگذاشته بود و موهاشو با چندتا گیره موکوچیک جمع کرده بود
پوستش بخاطر عرقی که روش بود برق میزد
فقط یه شلوارک ورزشی داشت
فریبنده بود تواون حالتش
موهای نم دار و نا مرتب پوست شیری که برق میزد زیر نور چراغای تو باشگاه و پاهای کشیده و عضلانیش که رو تردمیل حرکت میکردنتکیه اشو از چار چوب گرفت وسمتش رفت
سرعتشو کم کرد و تردمیل و نگه داشت
نفسشو فوت کردو سرشوپایین انداخت وقتی سرشو بالا آورد زین رو دید
-رقیب نمیخوای؟
هدفونشو درآورد
+کی اومدی؟
-همین الان ...پرسیدم رقیب نمیخوای؟
نفسنفس میزد و خندید
+بنظرت رقیبم میشی؟حوله ی سفیدشواز روقسمت جلویی تردمیل ورداشت ورو صورتش و گردنش کشید
-خب ...چرا نمیای امتحانش کنیم؟
به هری چشمک زد و رو تردمیل کنارش قرار گرفت
+به خودت آسیب نزن که ببری
با لحن اذیت کننده ای گفت و یکم از بطری آبش نوشید و زین فقط خندید و زبونشورولبش کشید-من اینجوری بازی نمیکنم
دست به سینه شد وهری به بدن ورزیده ی زین نگاه کوتاهی انداخت
مثل خودش فقط یه شلوارک ورزشی تنش بود و دوباره یکم آب نوشید
+منم نگفتم اینجوری بازی میکنم
پوزخندی زد و زین سرشوتکون داد
-شرط چیه ؟
دستاشورو دسته های تردمیل گذاشت
+اگه منبردم باید برام غذا درست کنی ...
-و اگه من بردم ؟
چشاشوریز کرد و سوالی نگاش کرد
-هرچی خودت دوست داری
-اوپس
ابروهاشو بالا انداختو خندید
-قبولهرو تردمیل صاف وایساد وبطری اب و حولهاشوبه جای قبلیشون برگردوند و هدفونشو کلاً درآورد
-چند دقیقه؟
+۱۰دقیقه ...هرکی بیشترین قدمو داشته باشه برندهاس
-قبول
تایمر تردمیل رو تنظیم کرد
+آماده ای بازنده ؟
با لبخند نگاش کرد
-نه بیشتر از تو بازنده ی کوچولو
بهش چشمک زد+۱،۲،۳ ...برو
دوتاشون شروع کردن به دویدن روتردمیل
هری کم کم سرعت تردمیلشوزیاد میکرد و زین هم پا به پاش میومد
+برای یه پیر مرد بد نیست
ریز ریز خندید وزین بهش نگاه کرد
-سر به سرم نزار استایلز
+باشه پیر مرد
سرعتشوبیشتر کرد وتقریباً از زین جلوافتاد
زین هم سریع سرعتشوبالا برد تا بتونه برسه بهش
هری حواسشو پرت کرد
"من با تو چیکار کنم رئیس کوچولو" تو دلش گفت و به دویدن ادامه داد
سعی کرد رودویدنش تمرکز کنه تا صدای نفس نفس زدنای هریبرای هری هم سخت بود تا وجود مرد رو کنارش نادیده بگیره و با ارامش روتردمیلش بدوعه اونم وقتی که نفساشو با حرص بیرون میده و صدای غرش مانندی از گلوش خارج میشه
-۱ دقیقه مونده
سرعتشو به بیشترین حد رسونده بود که میتونست از پسش بر بیاد
+زود باش پیر مرد ...
خندید و زین با اخم بهش نگاه کرد
-فک نکنم یه پیر مرد تواناییشوداشته باشه که اونقدر محکم بفاکت بده که تا ۲-۳ روز نمیتونی درست بشینی
با نیشخند آزار دهنده ای گفت
هری خندید و لبشو گاز گرفت
+توخیلی بدجنسی زین ...ولی این دلیل نمیشه که ببری مالیک
تو ۲۰ ثانیه ی مونده سرعتش اونقدر بالا بود که زین خودش تعجب کرد
میشه گفت خودشوبرای شکست آماده کرد
![](https://img.wattpad.com/cover/195765194-288-k386399.jpg)
YOU ARE READING
Bosses[Z.S _ Mpreg]
Action-تو رئیس من نیستی ... +چرا هستم؛ هم توتخت هم تومحل کار من رئیستم کیوتی Highest ranking #1 zarry #1 stylik #1 zarrystylik #1 lgbtfiction #1 gayromance #2 romance #16 zaynmalik #4 onedirection