ugly fan and hot fucker

ugly fan and hot fucker prt16

(+18)

(فلش بک)

وقتی که لبای چانیول رو روی لبای کبودش حس کرد انگار که الکل تو خونش یهو به جوش اومده باشه از یقه پیراهن پسر بزرگتر گرفت...میدونست اون بوسه رو برای این لحظه میخواد و یه جورایی با گرفتن یقه چانیول نمیخواست بهش اجازه عقب کشیدن بده!
همزمان با گاز ریزی که چانیول از گوشه لبش گرفت یقش هم تو دست اون بچه مست مچاله شد...میتونست درک کنه که بکهیون نمیتونه بیشتر از این قدم برداره چون به قول خودش اولین بوسش بود!

با یادآوری این موضوع وسط بوسشون نیشخندی زد و ذهن بکهیون انقدر مست بود که متوجه نشه...فقط تنها چیزی که بین الکل های توی ذهنش شناور بود براش اهمیت داشت " چانیول حق نداره ازت جدا بشه" بود...چانیول توی بوسیدن عالی بود جوری که بکهیون حتی نمیتونست باهاش درست و حسابی همراهی کنه.

انگار که همه خانوادش رو فراموش کرده باشه بین بوسشون ناله ریزی کرد و خودش رو بیشتر به مرد بزرگتر چسبوند و شت!...بکهیون تو اون حالت که چشماش بسته بود و گونه هاش به خاطر گرما سرخ شده بود خیلی کیوت و در عین حال شهوتی شده بود!

حالا که خود بکهیون اینجا براش ایستاده بود و ناله میکرد چانیول چرا باید مثل یه کشیش احمق رفتار میکرد؟...در هر حال یک ماه و خورده ای از آخرین سکسش میگذشت و این پسر...طعم خوبی داشت.
لب پایین بکهیون رو به دندون کشید و وقتی دهن پسر کوچکتر برای ناله کوتاهی باز شد زبونش رو داخلش فرو کرد و جای به جای دهن بکهیون رو مزه کرد...از احساس لذتی که داشت ناله مردونه ای کرد و همزمان با اینکه به کمر ظریف بکهیون چنگ میزد موج کوچیکی به کمرش داد و لحظه بعد پسر کوچکتر که مست لمس های آیدلش بود از برخورد سطحی عضو هاشون بهم چشماش گرد شد.

نمی دونست چون مسته داره توهم میزنه یا چانیول واقعا تحریک شده بود؟

وقتی لب های چانیول ازش جدا شد، تمام ذهنیتش سمت بوسه ای که قطع شده بود کشیده شد که با گزیده شدن دردناک گردنش به خودش اومد.
چانیول یقه پیراهن بکهیون رو تا جایی که بهش دسترسی داشته باشه پایین کشید...شونه های اون بچه زیادی ظریف بود با پوستی نرم و لطیف!

زانوهاش سست شدن و برای نگه داشتن خودش مجبور شد به در تکیه بیشتری بده و دستش رو دور گردن مرد بزرگتر که حالا کمرش رو تو چنگ داشت و مارک عمیقی رو روی سرشونش گذاشته بود حلقه کرد.

بوسه های ریز چانیول تا زیر گلوش ادامه داشت و وقتی مک عمیقی به ترقوه بکهیون زد پسر بیچاره لرز کوچیکی کرد و ناله مظلومانش تو کل اتاق پیچید.

چانیول تو کارش خیلی مهارت داشت...مخصوصا بکهیونی که تا حالا حتی کوچکترین لمسی رو تجربه نکرده بود بیشتر حساسیت نشون میداد و همین باعث شده بود که در و دیوار خونه از صدای ناله های پر از لذت اون راننده مست پر بشه!