part 28

706 161 64
                                    

زين سرشو تكون داد و گوشي رو به سينش فشرد. " نه . اون دوسم داره. اونو گول زدن"

_ تو كه گفتي اگه چيزي كه ميخوايو بهت بدم ديگه با ليام كاري نداري!

دين به طور مضحكي به اشكايي كه صورت زينو خيس كرده بودن ميخنديد

+ ولي من اصلا ليامو اذيت نميكنم. اون فقط شكست عشقي خورده. بيخيالت ميشه

و فك زينو تو دستش گرفت و تو صورتش داد زد

+ من مثل باباش بودم ولي تو زيادي حواسشو پرت كردي... خنده داره.... تو هم پسرم بودي ولي هيچوقت تورو اندازه ليام دوست نداشتم

زين بدجور گيج بود. چرا دين بهش ميگفت پسرش

+ آخ حواسم نبود تو آلزایمر داري.... يادت نيس زيني؟ من باباتم

و يه سيلي زير گوش زين خابوند

_ چي داري ميگي؟!

+ اوكي. بيشتر پدرخوندتم...بابا ياسر مرده...مامان تريشا مرده...

زين تازه فهميد. تازه يادش اومد. به لرزه افتاد...

+ گريه نكن زين. تو منو داري

_ تو هيچ نسبتي با من نداري و من خوشحالم كه فراموشي گرفتم و هيچي يادم نمياد... من نميدونم ديگه چي ازم ميخواي. كمكت كردم تا گاوصندوق ليامو خالي كني. منو بدزدي و اينجا بياري... فقط دست از سر ليام بردار

زین همه ی اینا رو با گریه میگفت

+ اوه من كاري با اون ندارم... فقط بايد يه كارايي رو با تو رديف كنم. ليام ناسازگاره ولی تو نه

_ ما چيزي برا رديف كردن نداريم

+ راستش منظورم يه چيز ديگه بود... نميخواستم خيلي سخت بنظر بياد

_ چه كاري؟

+ يه كلمه ي چهار حرفيه كه با ك شروع ميشه
"كيس؟!"

_ نه نه
دین فقط داشت اذیتش میکرد

يه نگهبان سريع زينو از پشت رفت

+ اين آخراي زندگيتو به خوشی ميگذرونيم

_نه

اون ميخواست ازش سواستفاده كنه؟ مگه ازش متنفر نبود. اون بيمار بود! زين ترجيح ميداد بميره. نه اون ميخواست نجات پيدا كنه

_ ليام نجاتم ميده

+ اصلا فكرشم نكن ليام زحمت پيداكردن تو رو به خودش بده. من اونو ميشناسم. دنبال جنده ها و آهن پرستايي كه دلشو شكوندن نمياد

_ من نه جندم نه آهن پرست. اتفاقا تويي مادرفاكر

زين هيچوقت خودشو انقد عصباني نديده بود

+ اوه ولي در نظر ليام این تویی که اینطور هستي

_ چي ازم ميخواي؟

دين آروم آروم به زين نزديك شد و وقتي روبروي زين وايساد چاقوشو از جيبش بيرون كشيد و رو گردن زين قرار داد

+ زين... پول من كجاست؟

در پنت هوس ليام به شدت كوبيده شد. ليام مست از جا پريد

_ اين ديگه چه كوفتيه؟!

در دوباره كوبيده شد

_چيكارم دارين؟ الان كه مستم چيكارم دارين؟ الان كه مستم و رو زين نيستم چيكارم دارين؟ زين... من از زين متنفرم ...ولي عاشقشم

حال ليام دست خودش نبود

درو بازم كوبيدن

_كيههههه؟

و بالاخره درو باز كرد

+ مستي؟

_ اول از همه من مست نيستم..دوما هم جنده ايو سفارش ندادم كه بياد. اوكيييي؟... يا شايدم سفارش دادم. كي ميدونه؟... مستم نه؟

+ بنظرت من جندم؟

ديگه بدجور داشت عصباني ميشد

ليام سرشو به طرفین تكون داد

_ نميدوووونم. بستگي داره به كي بگي جنده

+ هريم

_ هري؟... اسمت که به جنده ها ميخوره

+ احمق همونيم كه چند ماه پيش اومدي ديدنم

_ هموني كه بهش پول دادم؟... اوه همون هري اي... حالا جنده شدي؟

+ ای خدا

زير بازوي ليامو چنگ زد و درو پشت سر خودش بست

_ من كه تورو دعوت نكردم!

+ خفه شو

هري ليامو به سمت حموم كشيد

_ داري چيكار ميكني؟ من ميخوام هشيار باشم وقتي قراره تجربش كنيم

هري پوزخند زد و آب سردو باز كرد

_آييييي چته مرتيكه

هري به زور ليامو زير دوش نگهداشت

+ الان هوشيار شدي؟

_ من كه گفتم مست نيستم

هري يه دونه خابوند زير گوش ليام

_ هشياري؟

هري واقعا كار سختي در پيش داشت

+ آره آره حالا چي ميخواي؟

_ حواست هست چيكار كردي؟

+نه. حالا اگه اون حوله رو بم بدي ممنون ميشم

_ رسما ريدي

+ اگه قراره اينجوري حرف بزني گمشو بيرون چون وقت تو رو ندارم

_ نميفهمي... زين تو خطره!



🙂🙂
وت و کامنت و تگ و فالو و اَد و شِیر کردن یادتون نره💜

paint (ziam, Persian Translation) [COMPLETED]Where stories live. Discover now