۳

1.7K 411 65
                                    

"خوب....بکهیون... می بینم که بازم گند زدی!"

آرایشگر محبوبش، شیومین، همینطور که با دستای ظریفش موهای بکهیون رو مرتب می کرد گفت.

بکهیون بیشتر روی صندلی اش لم داد و لبهاشو توی آینه واس خودش غنچه کرد.
_( تا تعریفت از گند زدن چی باشه...)

شیومین از توی آینه بهش نگاه کرد و بخاطر لبخند پر رنگش گوشه ی چشماش چین خورد.
" درسته! تعریف تو از گند زدن صرفا ریدن توی شلوار در ملاء عامه!" 

بکهیون به عکس خودش توی آینه چشمک زد و سعی کرد یه ژست سکسی برای خودش بگیره.
"درسته که اون زنه دیوونه موهای نازنینمو پرپر کرد ولی در عوض ببینده های برنامه ام ۴ درصد بیشتر از هفته ی قبل بود!"

شیومین خورده موها رو از روی شونه های بکهیون جمع کرد و پرسید:
"تهیه کننده ات چیزی نگفت؟ میگن اون‌ از طرفدارای حقوق امگاها خیلی بدش میاد."

بکهیون بی اهمیت بهش نگاه کرد. سعی کرد یه لحن پروفشنال بخودش بگیره.
" اساسا کسی ازون مغزفندقیا خوشش نمیاد، ولی خوب این بحث داغ این روزای کشوره و پارک چانیول یه آدم حرفه ایه و توی شکار برنامه های داغ و جنجالی تردید نمی کنه."

دو رو، عوضی، ترسو، بدبخت، نکبت، گُه کوچولو!

اینا فحشاییه که بکهیون هر روز و هر شب نصیب خودش می کنه.

اون واقعا به اون زنای امگا که با شجاعت خودشونو ابراز می کنن و حق خودشونو داد می زنن حسودی اش می شه.

و از آدمایی مث پارک چانیول که بدون هیچ شناختی از زندگی نکبت بار امگاها، اونا رو قضاوت می کنه متنفره.

اون چانیول رو از دانشگاه می شناسه، زمانی که اون و کریس وو ارشد بکهیون محسوب می شدن.

و حالا اونا پنج ساله که باهم کار می کنن، دقیقا از بعد تموم شدن دانشگاه که چانیول به بکهیون و کریس پیشنهاد کار داد.

و از حق نگذریم از همون زمان تیم پارک_وو_بیون یکی از بهترین تیم های برنامه سازیه و تاک شوی اونا دو سال پشت سر هم رتبه ی پر بیننده ترین تاک شوی کی بی اس رو گرفته.

راستش بکهیون هیچ وقت خوابشم نمی دید برنامه شون اینقدر محبوب بشه و صرفا بخاطر اینکه شغلی داشته باشه این کار رو قبول کرد.

و البته می تونه به تمام خدایان و خاندان پاک و مطهرشون قسم بخوره که کریس وو هم بخاطر مسائل عشقی، شغل قبلی اش بعنوان دستیار کارگردان واسه یکی از بهترین برنامه ها رو ول کرد و اومد زیر دست چانیول.

آخ... اون آلفای احساساتی!

عاشق چانیول شدن؟

بکهیون نظری در مورد عشق نداره چون تجربه اش نکرده ولی مطمئنه که چانیول، واقعا لایق عشق کریس نیست...(بکهیون وقتی دانشگاه می رفت دو سال روی کریس کراش داشت)

اون بداخلاق، یبس و بشدت خودشیفته است. عاشق تنهاییه و وقتی کریس باهاش حرف می زنه، یجوری ژست می‌گیره انگار خودش یه پادشاهه و  کریس نوکر دربارش.

سرنوشته دیگه... اگه بکهیون یه صدم درصد احتمال می داد کریس عاشقش شده باشه از خوشی ضعف می کرد ولی چانیول نگاههای پر از عشق کریس رو به تخمهاش دایورت کرده.

گرچه بکهیون از آدمهای بااراده ای که بتونن بر خلاف باورهای سنتی جامعه، خودشونو بکشن بالا خوشش میاد ولی خدایی.. یه بتا و این همه ادا؟

البته اگه صادق باشه (که نیست) باید اضافه کنه چانیول ویژگیهای منحصر بفردی داره که اونو تبدیل به یه بتای خاص کرده.

اون علاوه بر کاریزما و مدیریت عالیش، یه هیکل فوق العاده سکسی داره که باعث شده بکهیون همواره خدا رو شکر کنه که پارک‌ چانیول بتا است وگرنه تا حالا صدهزار مرتبه خودشو تو دامنش انداخته بود و اینطوری بیش از پیش در درگاه خدایان شرق و غرب شرمنده و نادم می بود.

شیومین برای آخرین بار به موهاش دست کشید و انگار تخم سگ درونش فعال شده باشه گفت:
"خوشگل شدی!"

بکهیون بهش اخم کرد.
" هندسام.... یه آلفا رو اینطوری صدا می زنن!"

و توی ذهنش، تصویر یه بتای قد بلند منعکس شد.

Don't let me down Where stories live. Discover now