The specifled pair|VMIN✓

Part3

اب دهنشو قورت داد و به پسر زیبای روی صندلی نگاه کرد

لبخند دستپاچه ای زد و بوم و در اورد به سمت جیمین حرکت کرد و دستای طلایی شدش رو توی هم قفل کرد

-تبریک میگم اقای پارک شما باطن زیبایی دارین و تایید شده این

لبخند زیبایی روی صورت پسر نقش بست و از جاش بلند شد

+میشه اینو به نامزدم هم بگید؟

با شنیدن کلمه "نامزد" با تردید سرشو به نشونه تایید تکون داد

سریع به سمت در حرکت کرد با دیدن جیسو که کنار پنجره ایستاده بود به سمت رفت

-جیسویا

+اوه جیمین چیشد

لبخند بزرگتری زد و دستشو به طرف نقاش سلطنتی گرفت

-چطوره که خودتون ازشون بپرسین بانو

جیسو با لطافت خندید و با گرفتن پایین دامنش به سمت نقاش سلطنتی حرکت کرد

+اقای جئون؟

جونگکوک با صدای جیسو به سمتش برگشت اونقدر کلافه بود که میترسید بهش شک بکنن

-تبریک میگم خانوم کیم شما قراره با این انتخابتون به خوشبختی برسین

حس شادی و غرور توی سلولاش میپیچید و اون رو ترقیب به بزرگتر کردن لبخندش میکرد

نفس راحتی کشید به جیسو که با لبخند زیبایی بهش خیره شده بود نگاه کرد

اه اون واقعا عاشق این دختر بود

دختر مو مشکی نگاهی به اطراف انداخت و با ندیدن هیچکس بوسه سریعی روی گونش کاشت

هنوز توی شوک بود که جیسو با گونه های گل انداخته سریع به سمت کالسکه رفت

حتی متوجه رفتن کالسکه نشد بعد از چند ثانیه دستشو اروم روی گونش کشید جای بوسه سریع دختر مو مشکی هنوز داغ بود و صحنه اون لحظه رو براش تداعی میکرد

قدم هاشو به سمت خونه کشید و با بی حواسی در حالی که هنوز توی خیالاتش به سر میبرد به سمت پذیرایی حرکت کرد

هیچکس اونجا نبود با تعجب ابرویی بالا انداخت

مادرش عادت داشت همیشه اونجا بشینه و در حالی که یکی از کتاب های قدیمیش رو مطالعه میکنه فنجون قهوشو توی دستش بگیره

نگاهشو به اطراف داد و با دیدن نامه مهرو موم شده ای که مُهر قرمزش باز شده بود به سمتش قدم برداشت

از نوع پاکت معلوم بود که از قصر اومده نامه رو از داخلش در اورد با باز کردنش چشمش به خط زیبایی افتاد

" درود بر پادشاه کیم مینسوک
با توجه به تاریخ گوهر بار سرزمین و اداب و رسوم کشور

با نزدیک شدن به زاد روز ولیعهد کیم تهیونگ با وقار و شجاع از شما خانواده شرافت مند و وفادار لرد پنجم تقضا میشود پنج روز باقی مانده به زاد روز ولیعهد را در قصر سپری کنید