part23

463 98 15
                                    

خب اینم از پارت جدید:)))🥰
بیبیا تمام پارتایی که از قبل آماده بودن آپ شدن و از این به بعد زمان آپ میشه هفته ای یک بار متاسفانه:(....روزش مشخص نیست شاید دوشنبه یا سه شنبه ها
ولی بهتون قول میدم طولانی و جذاب باشه💖💗
مرسی که تا الان همراهم بودین کامنتای گوگولی پارتای قبلی هم همرو خوندم و کلی ذوق کردم😍🖤
آها راستی این پارت ۹۰ درصدش اسماته 😂پس اگر اسمات خون نیستین زود صحنه رو ترک کنید🚶

'~~~~~~~~~~~~~~~~~~~'

{حرف هـایت را که میشنوم


بیشـتر عـآشـِـقت میشَوم


گـوشم ، جـانَم ، روانـَم ،


آرام میـگیرد... بیشـتَر مـبتلا میشَـوَم


کِـنارم کِه بآشـی.... تَـمامِ دُنیـا کِنار مَــن است


پارک چانیول ۱۳نوامبر ۲۰۱۹}






-با من ازدواج میکنی؟


با لبخند عمیقی فاصله ی صورتاشونو کم کرد و با صدای لطیفش گفت:



+بله آلفای من...باهات ازدواج میکنم


و اینو بدون من همیشه مال تو بودم


درست از همون لحظه ای که وارد مغازه شدی و تو چشمهام خیره شدی و ازم کمک خواستی فهمیدم که من فقط به تو تعلق دارم پارک چانیول


چانیول با چشمهای میخکوبش صورت کوچولو و زیبای امگاش رو میون دستاش گرفت



و با صدای لرزونی که خیلی توی اون موقعیت سعی کرده بود همچنان محکم نگهش داره، گفت:


-بگو..دوباره جملت رو تکرار کن...خیره تو چشمهام بگو که میخای تا اخرعمرت مال من بشی..بگو عشق من



بکهیون چشمهای اشکیش رو بهم فشرد


قلب جفتشون رو تند ترین دور ممکن به تپش افتاده بود


معجزه ی عشق همینه..


به یه مرد مرده از احساسات، زیبا ترین حس دنیارو میبخشه و


به یه پسر تنها و بی هدف شادی و حس زندگی...




بکهیون چشمهاش رو باز نکرد.


میترسید با نگاه تو چشمها و با این حجم از عشقو علاقش به مرد قد بلند روبه روش به جنون برسه


با همون چشمهای بسته ش صورتش رو به گردن الفاش تکیه داد و دستش رو به حالت نوازش روی گونه مرد بزرگتر کشید.



عطر تلخ فرومونش رو با لذت بو کشید و گفت:



+آره چانیولم من برای توعم...تا همیشه


تا لحظه ای که خون تو رگام جریان داره برای تو باقی میمونم...



با لبخند صورتش رو بالا آورد و نگاه عاشقش رو به چشمهای جذاب پسر بزرگتر داد.

me after youWhere stories live. Discover now