هیونجین:یه کلاب جدید و باکلاسیه!خواننده اونجا یه جادوگره خیلی طرفدار داره...مطمئنم خوش میگذره~
جیمین دستی به لباسش کشید و چرخی جلوی مردش زد:
چطور شدم؟جیمین توی اون لباس...
پیراهن تور پف دار،
شلوار چسبونی که نصف شکمشو پوشونده بود،
میکاپ ملیح روی چشماش،
گردنبندی که موقع خرید از فروشگاه تهیونگ به چشمش خورد و برای مردش خرید،
موهای حالت داده رو به بالاش و
در آخر لبخند زیباش...داشت میدرخشید!
تهیونگ به دور از چشم هوسوک و یونگی سمت جیمین خم شد.
به قدری نزدیکش شد که مطمئنا همچین فاصله ای فقط مخصوص اوناییه که عاشق همن~
به یکی از بوتی های برجسته مرد حیرت زدش چنگ زد:
چطور شدی...؟نمیدونم...نگاهشو پایین داد..به عضو خاموش آماده به کارش:
نظرت تو چیه بابایی؟نگاه کثیفشو به چشمای خجالت زده جیمین داد:
میگه باید توی تخت نظر بدم اینجا زشته~جیمین طبق معمول ضربه ای به کتفش زد:
خیلی بی ادبی میدونستی؟!و مرد مو فرفری با لباس آستین کوتاه یقه دارش که یه کت چرم روش انداخته بود ابرویی بالا انداخت:
مجبورم نکن ادبمو بروز بدم!جیمین غر غر دیگه ای روی سرش پیاده کرد...
همون لحظه هیونجین و فلیکسم از راه رسیدن.
پسرا که روبروی کلاب ایستاده بودن با دیدن اون دوتا جیگر خوشتیپ سوتی کشیدن.چان که طبق معمول با همون تیپ عادیش دختر کش شده بود و پیراهن ساده لی روی کتفاش نشون از حساسیت زیاد دوست پسرشه آروم گفت:
خود داماد دیر تر از مهموناش رسیده!هیونجین تعظیم شرمنده ای کرد:
ببخشید خیابونا خیلی شلوغ بودن!راه فرار نداشتیم تو ترافیک موندیم!و زیر جایی که رفیقاشون تصرف کرده بودن رفتن تا زیر بارون خیس نشن.بارونای بهاری از حالا شروع شده بودن~
فلیکس خوشحال به همه نگاه انداخت.
نامجین..
چانبک..
تهمین..
سپ..
و خودشون!
هی...صبر کن پس_هیونجین شونشو لمس کرد:
هان سرما خورده ، لینو بهم زنگ زد گفت نمیان!فلی:عهه...خب...پس بریم؟
و هیچ کس به این شک نکرد هان همین دیروز سر حال با هوسوک رفته بود خرید اما یکدفعه با شنیدن مکانی که میخوان برن سرما خورده...
♡♡♡
شاید انتظار داشتید صدای کر کننده موسیقی و بوی گند الکل و مواد و سیگار اونجارو برداشته باشه!اما انتخابای فلیکس هیچ وقت رو دست ندارن!مکان بار خیلی خیلی شیک و زیبا بود!
زمینی پوشیده شده از موکت نرم قرمز و کاغذ دیواری هایی مشکی و بنفش که سرتاسر اونجارو پوشونده بود.اما بعضی جاها کاغذ دیواری برای سوراخای توی دیوار لباس بلندشو کنار زده بود تا
مجسمه های زینتی بیرون افتاده باشن!
![](https://img.wattpad.com/cover/301560811-288-k685358.jpg)
YOU ARE READING
《MY PRETY LUNA》[vmin]
Werewolfنام: "my prety luna"💫 نام فارسی:لونای زیبای من💫 کاپل اصلی:ویمین🐣🐯 کاپل های فرعی:سپ 🐱🐿، نامجین 🐹🐨 خلاصه: من پارک جیمینم! امگایی که زیر نور ماه نقره ای به دنیا اومد... من یه امگای نحسم... من امگای ماهم! مثل یه ابله منتظر آلفایی نشستم که اصلا ا...