•ᝰPART 59☕️

1.9K 526 200
                                    


موسیقی این قسمت
Ailee_I wish It were
...

با اجازه‌ی منشی وارد اتاق بزرگ مدیریت کانگ جونهو شد و به پیرمردی که روی کاناپه‌ی جلوی تلویزیون نشسته بود، نگاهی انداخت و جلو رفت.

- حالا چیکار می‌کنین؟
همونطور که روی کاناپه‌ی سمت چپ جونهو می‌نشست پرسید و نگاهی به چهره‌ش انداخت.

+ باورم نمیشه پسره‌ی بی‌لیاقت همچین کاری باهام کرد!

جونهو با لحنی حرصی گفت و طولی نکشید تا صدای خنده‌ش بلند بشه.

+ نابود شدم، مگه نه؟

جونهو حالا دقیقا به چشم‌هاش خیره شده بود و بکهیون می‌تونست ناامیدی رو از نگاهش بخونه، جوری که انگار چشم‌هاش "هیچ" بودن رو فریاد میزدن!

- متاسفانه همه چیز تموم شده، اخبار مربوط به شما و پسرتون به سرعت درحال ترند شدنن!

+ پسرم؟ اون عوضی پسرم نیست، از اول هم نباید به فرزندی می‌گرفتمش!

بکهیون جدا داشت برای کنترل خودش و فحش ندادن به پیرمردی که چهره‌ش رنگ پریده‌تر شده بود، تلاش میکرد!

- چرا این کار رو با ته‌مو کردین؟

با لحن سردی پرسید و جونهو همونطور که تلویزیون رو خاموش می‌کرد تا بیشتر از این چهره‌ی خودش رو نبینه و القاب جدیدش رو نشنوه، بی‌ربط گفت:

+ ذات انسان‌ عجیب و ترسناک نیست؟ مدام تشنه‌تر میشه، دنبال چیزی میگرده که عطشش رو ارضا کنه و به همین خاطر هم میتونه بیش از حد تصور پیش بره و کثیف و کثیف‌تر بشه...

فنجون قهوه‌ی جلوش رو برداشت و بعد از نوشیدن کمی از قهوه‌ی سرد شده ادامه داد:

+ حداقل ذات من که اینطور بود، برام هیچ خط قرمزی وجود نداشت و می‌تونستم برای رسیدن به خواسته‌هام تا بی‌نهایت پیش برم...درباره‌ی ته‌مو هم همینطور بود...

فنجون رو روی میز گذاشت و گره‌ی کراواتش رو شل کرد، عرق سرد روی پیشونیش نشسته بود و به سختی می‌تونست نفس بکشه.

+ شاید فقط از بدشانسیش بود که با هم ملاقات کردیم اما برای من اون روز یکی از شیرین‌ترین اتفاقات زندگیم رقم خورد...این که اون فقط یه بچه بود برام هیچ اهمیتی نداشت، توی اون لحظه و تمام سال‌های بعدش "من" می‌خواستمش و این چیزی بود که اهمیت داشت!

بکهیون چیزی رو که شنیده بود درک نمیکرد...چطور می‌تونست به تمام کارهایی که با ته‌مو کرده بود اسم "بدشانسی" بده؟

+ وقتی...وقتی بمیرم...پرونده مختومه...اعلام میشه، نه؟

با جمله‌ی جونهو که با سختی بیانش کرده بود با شک نگاهی به میزش انداخت و به سرعت از جا بلند شد، سمت میز رفت و با دیدن جای خالی قرص‌ها لعنتی فرستاد.

Hey Little,You Got Me Fucked Up [S2]Where stories live. Discover now