Song: Infected
Channel: Light_sageداستان از دید سهون:
- سهون، پاشو
صدای نفس عمیق پسر زیرش رو شنید، میدونست بکهیون از این عادت سهون که بعد از رابطه تا چند دقیقه بلند نمیشد، خوشش نمیاومد ولی سهون عاشق این کار بود
- خفه شدم، پاشو دیگه
با شنیدن صدای جدی بکهیون و چنگی که به موهاش زده شد نوچی کرد، غلتی زد و خودش رو به سمت دیگهی تخت انداخت، پتو رو روی جفتشون کشید و به پسری که دستانش رو زیر سرش زده بود و به سقف نگاه میکرد، خیره شد. موهای سفید بکهیون رو از روی پیشونیاش کنار زد و بوسهای به لپش زد.
حدود 6 ماهی بود که با بکهیون آشنا شده بود و بهخوبی میدونست که این اواخر بهش علاقمند شده، ولی هنوز جرئت ابراز احساساتش رو پیدا نکرده بود... میترسید، میترسید با بیانش نه تنها قلب بکهیون رو بهدست نیاره بلکه بدنش رو هم از دست بده.
با دیدن اخم ظریف بکهیون دستش رو آروم بین ابروهاش برد و نوازشش کرد، بکهیون اخمش رو باز و به صورتش نگاه کرد- به چی فکر میکنی؟
- هیچی
بکهیون با صدایی که شبیه زمزمه بود جواب داد
- به چه فکر میکنی که باعث شده بود اخم کنی؟
با صدای آرومی دم گوش بکهیون گفت و موهای سفیدش رو نوازش کرد
- به چانیول
دست سهون متوقف شد و به چشمهای بیحس بکهیون نگاه کرد
- چرا؟
- مشکوکه
سهون هم ناخودآگاه اخم کرد، با صدایی که بمتر شده بود پرسید:
- منظورت چیه؟
- گفتی میشناسیش؟
هم میشناخت و هم نمیشناخت
- فقط چند باری دیدمش
- میشه دربارهاش بگی؟
ابروهای سهون بالا پرید، همین مونده بود که بعد از رابطه دربارهی یه نفر دیگه که از قضا شاگرد بکهیونه حرف بزنه
- اونجوری نمیشناسم که
- همونی که میدونی رو بگو
بکهیون در حالی که به چشمهاش زل زده بود گفت و سهون نتونست مخالفتی بکنه
![](https://img.wattpad.com/cover/338878461-288-k102187.jpg)
ESTÁS LEYENDO
Maybe on the Moon
Fanficپارك چانيول ٢٧ ساله، مدير و استاد آموزشگاه موسيقي معروف فلوراست و به بيون بكهيون، استاد ويولن ٣٤ ساله كه مرد جدي و سردي هست، علاقمند ميشه. فيكشن: Maybe on the Moon كاپل: چانبك، بكيول ژانر: رومنس، درام، روزمره نويسنده: Light