3

61 12 10
                                    

مالزی

آقای باوِر نگاهی به جونگوک و دست های مشت شده اش کرد و لبخندی زد و گفت: احتیاج به این حجم از استرس نیست پسر جوان.......
قهوه ای گفت: یاااااااا...... نگو اینجوری خب اکلیلی میشم.......
جونگوک لبخندی زد و گفت: درسته......ولی خب......میدونید جو یه جورایی برام معذب کننده و استرس اوره........
مرد لبخندی زد و گفت: نترس ....... واقعا قرار نیست اذیتت کنم یا اتفاق خاصی بیافته.......
قهوه ای گفت: اره داداش شل کن ......درد نداره.....همشون همین رو میگن.......
جونگوک دندون هاش رو روی هم فشار داد تا چیزی نگه نگاه مرد رو به جونگوک گفت: فیلیپ گفت کارت توی ترجمه خیلی خوبه ....... و من واسه این هتل به شدت نیاز به ترنسلر دارم ...... اینجا جزو بزرگترین و بهترین هتل های کشور .......و مهمون از همه جای دنیا به اینجا میاد........ فیلیپ میگفت تو یه رگ کره ای داری.....‌
جونگوک گفت: درسته من مادرم کره ایه.......
مرد گفت: پس میتونی کره ای رو به راحتی صحبت کنی؟......
جونگوک تائید کرد و گفت:درسته ....... درواقع من میتونم برای زبان های کره ای، ژاپنی،انگلیسی، فرانسه و چینی ترنسلر باشم.......
مرد متعجب گفت: این خیلییییییییییی عالیهههه...... تو همش ۲۲ سالته و اینهمه زبان؟.......
قهوه ای نگاهی به صورت خجالت زده جونگوک کرد و گفت: کاش میگفتی اینا رو من بلدم وگرنه تو حتی نمیتونی بدون من حرف بزنی.......ههههههیییییی واقعا دارم حیف میشم اینجا.......
مرد گفت: همونطور که میدونی ما هفته آینده میزبان یه گروه کره ای برای کنسرتشون هستیم...... البته برای اون ها ما واقعا ترنسلر نمیخوایم چون لیدر گروه توی انگلیسی واقعا خوبه ........ولی برای تست کردن توانایی تو بد نیست...... و در صورت رضایت استخدام دائم میشی و درباره حقوق صحبت میکنیم......
جونگوک سری تکون داد و گفت: من واقعا بابت فرصتی که بهم دادید ممنونم......
و از جا بلند شد و بعد از خداحافظی از اتاق خارج شد قهوه ای کنارش قرار گرفت گفت: ولی خیلی جذاب بود ها.........
جونگوک وقتی به کل از ساختمون خارج شد شاکی سمت قهوه ای برگشت و گفت: من گی نیستم........
قهوه ای پشت چشمی نازک کرد و گفت: اره......آره راست میگی اون حجم از دخترای رو تختت هم تایید میکنن این ادعا رو........مرد حسابی تو شکل دم دستگاه خودتم یادت نیست بس که تو شلوار نگهش داشتی........
بیار بیرون حداقل هوا بخوره.......
جونگوک بی توجه به چرت و پرت های قهوه ای مسیر خودش رو گرفت تا از خیابون رد بشه و قهوه ای همین جور که زیر لب غر میزد پشت سرش به راه افتاد

سئول

هوسوک روی مبل خودش رو رها کرد مادرش غر زد: صد دفعه گفتم اونجوری نشین یه چیزیت میشه.......
هوسوک گفت: اگه قراربود بشه تا الان شده بود دیگه......
مادرش ظرف میوه رو جلوش گذاشت و گفت: حتما باید یه اتفاقی برات بیافته؟.......
هنوز حرفش تموم نشده بود که تهیونگ درحالی که از نرده های راه پله سر میخورد گفت: اون بین همه ما محتاط ترینه....... چیزیش نمیشه نگران نباشید......
مادر هوسوک سری تکون داد و از جا بلند شد یونگی نگاهی به هوسوک کرد و گفت: راستی هنوزم اون رو میبینی؟.......
خاکستری شاکی گفت: به کی میگه اون؟......
هوسوک میوه ای از ظرف برداشت و درحالی که لبخند میزد گفت : دقیقا کنارت نشسته و داره بهت چشم غره میره........
جیمین گفت: اینکه یه گرگ رو ببینی ترسناک نیست؟.....
هوسوک شانه ای بالا انداخت و گفت: از لحظه ای که دنیا اومدم پیشم بوده ...... قبل از چشم های مادرم چشم های اونو دیدم دیگه عادی شده برام‌.......
نامجون گفت: اونجوری که من میدونم گرگ های به سه دسته تقسیم میشن ...... این از کدوم دسته است؟.....
هوسوک نگاهی به خاکستری کرد و خاکستری گفت: تو مسائل شخصی من فضولی نکنید.......
هوسوک خنده ای کرد و گفت: میگه به شما مربوط نیست...... واقعیتش حتی به منم نمیگه جزو کدوم دسته است.......
مادر هوسوک وارد شد و گفت: میدونی که اگه از دسته امگا باشه اوضاع برات ترسناک میشه؟......
هوسوک گفت: امکان نداره ....... اون یا الفاست یا بتا ...... چرا یه گرگ امگا باید نیمه گرگ یه مرد باشه؟......
جین گفت: حالا چه فرقی میکنه؟.....
هوسوک گفت: امکان نداره ......چون امگا قابلیت بارداری داره........امکان نداره خاکستری امگا باشه.......
و نگاهی به خاکستری کرد و گفت: اینطور نیست مگه نه؟.......
خاکستری چشمی چرخوند و گفت: گفتم که فوضولی نکنید ........
هوسوک عصبی گفت: خاکستری ......جواب بده.......گفتم تو امگا نیستی؟........
خاکستری بلند شد و گفت: گفتم بهت مربوط نیست ....... پس تا صبح هم عربده بکشی جوابگو نیستم.........
و بی توجه به هوسوک به سمت حیاط رفت همه نگاهشون به هوسوک بود پسر ترسیده گفت: جواب نمیده.......امکان نداره......من نباید قابلیت بارداری داشته باشم........امکان نداره.......
نگاهی به شکم خودش کرد و گفت: امکان نداره........


خب به نظرتون خاکستری جزو کدوم دسته است؟
آلفا؟ امگا؟ بتا؟
نظراتتون رو بگید ......
دوستتون دارممممم......کامنت یادتون نرههههههه

you must love meDonde viven las historias. Descúbrelo ahora