14

47 15 11
                                    

هتل _شب بعد از کنسرت

طول اجرای کنسرت بیشترین حرص و جوش رو میشد گفت تهیونگ خورد چون با وجود تمام اصرار هایی که کرد قهوه ای راضی نشد توی هتل بمونه و تهیونگ به طور خودکار تمام طول کنسرت هواسش به قهوه ای که کنار جونگوک بود و این بزرگترین اشتباه تهیونگ بود چون طرفدارها فکر کرده بودند چیزی بین تهیونگ با پسر مترجم هست و تقریبا از چند ساعت پیش تا الان که تهیونگ رو به روی مدیر برنامه هاش نشسته بود و بقیه اعضا به جز هوسوک دورش کرده بودند و قهوه ای با قیافه ای که شیطنت ازش میریخت به اون خیره شده بود تیتر اول اخبار شده بود یوجین مدیر برنامه تهیونگ کلافه تب لتش رو روی میز انداخت و گفت: کیم تهیونگگگگگ.......... این وضعیت رو چجوری باید درست کنیم ؟...... بهم بگو ........حتما فکر اینجاش رو کرده بودی دیگه؟........ اون پسر تمام مدت حتی نگاهتم نکرد....... بعد اونوقت تو چی؟......عین یه استاکر احمق بهش خیره بودی........ الان حتی اگه مترجم رو عوض کنم اوضاع بدتر میشه......... میفهمی چیکار کردی کیم؟........
تهیونگ چشم هاش رو بسته بود از حجم داد هایی که یوجین سرش میکشید چی میتونست بگه؟..... اصلا کسی باور میکرد؟...... یوجین عصبی ازجا بلند شد و رو به نامجون گفت: خودت باهاش حرف بزن....... این اصلا حالیش نیست تو چه وضعیتی.........
و به سمت در رفت جیمین از جا بلند شد و گفت: هیونگ......اخبار چی میشه؟.......
یوجین گفت : باید با مدیر صحبت کنم ....... خبر زیادی پخش شده نمیشه بلوکه کرد....... پس باید یه اخبار جایگزین پیدا کنیم........
شوگا پوزخندی زد و گفت: دوباره شایعه قرار گذاشتن؟........ ایندفعه کی قراره با کی بدون اینکه روحش خبر داشته باشه قرار بزاره؟....... جیمین با رزي...... یا هوسوک با سلنا....... ایندفعه کی قراره مسخره بشه؟........ راهکار هاتون احمقانه است.......
یوجین شاکی گفت: تو ایده دیگه ای داری مین یونگی؟......
شوگا چشمی چرخوند و گفت: اره .......بیخیال بشید......توجه نکنید به اخبار زودتر از بین میرن....... وقتی سعی می‌کنید با یه خبر دیگه بپوشونیدش...... فقط جای یه آیدل آسیب دیده چندین نفر دیگه آسیب میبینن....... اصلا کاری که تهیونگ کرده بزارید با عواقبش رو به رو بشه.........چرا چهار نفر دیگه باید تاوان بدن........
جین گفت: منظورت چیه یونگی؟.......
یوجین گفت: این تاوانی که تو میگی ....... روی سهام شرکت تاثیر مستقیم داره....... من نمیتونم این همه آدم رو بدبخت کنم چون تو افکارت خراب نشه مین یونگی.......
و از اتاق خارج شد جین رو به روی شوگا وایستاد و گفت: منظورت چی بود؟.......یعنی ولش کنیم.......تو کامنت ها رو خوندی؟........تو تهیونگ رو نمیشناسی مثل اینکه........
یونگی گفت: من نمیشناسم....... من هیچکس رو نمیشناسم....... این همه جون نکندم که هیچکس دنبال اهنگ و موضوع اهنگ نباشه....... نصف بیشتر کسایی که اونجا بودن وایستاده بودن یه چیزی دربیارن....... اصلا کجای ما خواننده است .......شدیم دستگاه پول چاپ کنی....... خسته شدم بس که باید رعایت کنم...... رعایت هوسوک رو که عین دیوونه ها گرگ سخنگو میبینه........ و دکتر میگه به خاطر اضطرابی که بهش وارد میشه واسه خودش موجود خیالی ساخته....... حالا رعایت تهیونگ رو که موجود خیالی اون رو میبینه.......
قهوه ای پوزخندی زد تهیونگ ناراحت گفت: هیونگ من دیوونه نیستم ........
یونگی گفت: نه نیستی......فقط محتاج توجهی....... یه روز میای به هوسوک اعتراف میکنی و گند میزنی به همه چی........الان هم که میگی گرگ میبینی.......تهیونگ قبول کن تو توی حاشیه بودن رو دوست داری.......
جیمین گفت : تمومش کن یونگی.......
قهوه ای نگاهی به اوضاع کرد و رو یه تهیونگ گفت: بزار برات جبران کنم....... فقط امیدوارم جونگوک خواب باشه.......
و چشم هاش رو بست جیمین به یونگی گفت: نمیبینی حالش رو؟.......این حرفا چیه داری بهش میزنی؟.......
یونگی دهن باز کرد که حرفی بزنه که صدای از پشت سرشون گفت: واقعا فکر می‌کنید دیوونه است؟......شاید شما کورید؟.........
و وقتی برگشتن گرگ بزرگ قهوه ای رنگی رو دیدن که تقریبا از وسط تا شده بود تا روی اتاق جا بشه و به سقف آسیب نزنه



دوستتون دارممممم کامنت یادتون نرههههههه

you must love meWhere stories live. Discover now