22

54 16 2
                                    

چند روز قبل _ اتاق جیمین

جیمین خسته از تمرین برگشته بود که متوجه هوسوک داخل حموم شد بی حوصله حوله اش رو برداشت تا سمت اتاق تهیونگ بره که احتمالا حمومش خالی بود چون محض رضای مسیح تهیونگ و یونگی با حموم قهر بودن و خواب بعد تمرین رو به دوش ترجیح میدادن جیمین همونطور که سمت اتاق تهیونگ میرفت با خودش غر میزد : اون دوتا گربه رو باید با من عوض کنن اتاقشون رو.....دوتا گربه باهم دوتا مرغابی باهم‌.......
بین راه متوجه حرف دوتا از استف ها که درحال آماده کردن لباس های عکاسی و آماده کردن برگه های توضیح کانسپت و اینا بودن شد یکیش هیون سو بود و اون یکی جدید بود که بین حرفاشون متوجه شد اسمش هیون جوعه
هیون سو: این کار کمپانی به نظرم سواستفاده از آیدل هاست.......
هیون جو: به نظر من که بد نیست ....... برای نامجون هم خوبه...... میدونی که با اون دختر چند جایی دیده میشه....... یه حاشیه کوتاه مدت و بعدش بومممم......سهام سود میکنه.......
هیون سو: هیون جو .......شاید نامجون نخواد ..... واقعا این اجبار برای چیه؟......
هیون جو: واقعا؟........نامجون احمقی چیزیه؟....... دختره از اشراف بریتانیاست....... اونی که شاید دلش نخواد دختره است نه نامجون........ مطمئن باش با سر قبول میکنه......
هیون سو دست به سینه گفت: عمراااااا ...... نامجون بهتر از اونا رو هم رد کرد........ اون پسر اهل حاشیه نیست......
هیون جو : باید قبول کنه....... اون تنها کسیه که همیشه از زیرش در رفته........ و این سری قبول میکنه.......میدونی که اعضا براش مهمن.......
هیون سو: به خاطر ماجرای تهیونگ؟......اون که پرونده اش بسته شد......
هیون جو: نه .......اینبار به خاطر جیمینه....... اون به خاطر جیمین قبول میکنه.......
هیون سو: جیمین؟.......اون چیکار کرده؟......
هیون جو : یه ویدئو دست کمپانی رسیده که توی مستی با چندتا دختر وارد یه اتاق شده توی کلوب و چندتا عکس از بوسه و اینا........ میدونی انگار قاطی یه سکس گروپ بوده.......
حوله جیمین از دستش افتاد و شوکه گفت: چی؟........
و پشت سرش صدای نامجون بلند شد که گفت: چه زری زدی؟....... جیمین چیکار کرده؟.......
جیمین نگاه وحشت زده اش رو سمت نامجون چرخوند و گفت: هی....هیونگ......من.....من......اصلا......
نامجون سمت جیمین رفت و گفت: نفس بکش.......چیزی نیست........ اشتباه شده.......مطمئنم......اروم باش.......
رنگ جیمین هرلحظه بیشتر می‌پرید و اوج وحشت اونجا بود که اون عکس ها دروغ نبود ولی حقیقت هم نداشت ولی نمیشد توضیح داد گند زده پارک جیمین با تمام قدرت گند زده بود و حالا معشوقه اش باید تاوان میداد؟ .......این ظلم بود......این خود خود جهنم بود..... اگه توضیح می‌داد چیزی عوض میشد؟ هرگز........ چجوری باید میگفت که انقدر از نداشتن نامجون داغون بوده که رفته بار و تو اوج مستی رفته با چند نفر تو اتاق و وقتی فقط یکیشون رو بوسید چهره دلخور نامجون رو جلو چشماش اومده و اون از اونجا فرار کرده.....پارک جیمین توضیح دادنت مثل توجیح کردن بچه ها میمونه.......



دوستتون دارممممم کامنت یادتون نرههههههه

you must love meWhere stories live. Discover now