15

1.8K 332 231
                                    

(Third Pov)
Englan...London

نایل_اگه برنده نشدی چی؟
_شانسمو امتحان میکنم نایل...اگه برنده بشم هم پول کالجو میدم هم خودمو به لیام ثابت میکنم....

نایل نفسشو کلافه بیرون داد و گفت: باشه...باید بری ثبت نام اره؟
زین_اره...نیم ساعت دیگه میرم
نایل_منم میام باهات

زین_لازم نیست بیای
نایل_ولی میام
زین_نایل...

نایل_چیه؟ میام باهات
زین_خیله خب
نایل شونه شو بالا انداخت و چند دقیقه ی بعد هردو از خونه بیرون رفتن

به سمت ادرس محل مسابقه رفتن و با پرسیدن های زیاد وارد سالن شدن

هردو متعجب بودن از اینکه سالن مسابقه یه جای تقریبا پرت تو یه خیابون خلوت بود
نایل_اینجا چرا اینطوریه؟

زین_نمیدونم...
سالن تقریبا بزرگ بود و نیمه تاریک

به طرف اتاقی که ثبت نام اونجا انجام میشد رفتن
پسری اخماش توهم بود و پشت میز نشسته بود و مشغول بود
زین جلوش ایستاد و اون پسر سرشو بالا اورد

زین_عصر بخیر...عام برای ثبت نام...
اون پسر نگاه سریعی به سر تا پای زین انداخت

خیلی سرد حرفشو قطع کرد و گفت: عصر بخیر...اسم؟
_زین...زین مالیک

اون پسر سرشو بالا اورد و با ابروهای بالا رفته به زین نگاه کرد
زین لباشو با زبون تر کرد و منتظر بهش نگاه کرد

اون پسر اسم زینو وارد دفترش کرد و گفت: پنج روز دیگه...ساعت نه شب مسابقه شروع میشه
زین_اها ممنون

اون پسر سری تکون داد و دیگه حرفی نزد
زین تعجب کرد و گفت: نباید پولی بدم؟
اون پسر بدون اینکه به زین نگاه کنه سری تکون داد و گفت که نیازی نیست

زین خواست حرفی بزنه که نایل بازوشو گرفت و به طرف در خروج رفتن

نایل مشکوک به زین نگاه کرد و خواست حرفی بزنه که صدایی شنیدن

+ببین پنج روز دیگه که مسابقه شروع میشه حواست باشه هیچ پلیسی این طرفا افتابی نشه...بچه هارو ردیف کن حواسشون باشه...

زین و نایل از اونجا دور شدن
نایل_ببین این کار اصلا درست نیست...نرو مسابقه زین
زین_اما نایل...

نایل_احمق نشنیدی چی گفت؟ این مسابقه غیرقانونیه زین...تو دردسر میوفتی
زین_فهمیدم نایل ولی من میرم

نایل_عقلتو از دست دادی
زین_نه من به این پول نیاز دارم
نایل_راهای دیگه م هست که که پول کالجتو بدی...باهم جورش میکنیم

Bruised FingersWhere stories live. Discover now