20

2K 322 252
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

الکس

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

الکس

لوکاس

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لوکاس

(Third Pov)
England...London

هری-انقد نگاهشون نکن
لیام-اصلا ازون پسره که کنار زینه خوشم نمیاد

هری-الکسو میگی؟
لیام-هر خری که هست

هری خنده ی مرموزانه ای کردو دست به سمت بار کشوندش
هری-بیا یه نوشیدنی بخوریم

لیام-نه میخوام برم خونه
هری-تنها؟

لیام-نه با زین
هری-خوبه پس برو صداش کن
زین که با لبخند درحال صحبت کردن با الکس بود با نزدیک شدن

لیام حالت جدی به خودش گرفت
لیام-زین بهتره بریم چون دیروقته نباید زیاد سرپا باشی
زین-عم خب الان نمیتونم بیام چون کار دارم

لیام- اصرار نمیکنم هروقت کارت تموم شد میتونی بگی بیام دنبالت

زین-باشه حتما
لیام به سمت در کلاب رفتو بیرون رفت
•••••••

به سمت اتاق رفتو لباساشو دراورد ...حس خوبی نداشت شاید خسته بود
روی تخت ولو شد حتی رقبتی نداشت از جاش بلند شه ولی بخاطر زین ک هر لحظه ممکن بود بهش زنگ بزنه خودشو سرحال نگه
داشت

Bruised FingersWhere stories live. Discover now