۴

1K 293 29
                                    

چانبک یه فن سرویسه.

گرچه که همه ی اون نگاه ها... لبخندها... خجالتا... حسودیا‌... اون صحنه ها اونقدر واقعی ان که اگه رفتار توی خوابگاه بکهیون نبود چانیول می تونست قسم بخوره بکهیون یه عاشق دلخسته اس.

از همه خنده دار تر تحلیلهای فنهاست.. اونا همه شون دیوونه ان و در ربط دادن گوز به شقیقه واقعا حرفه ای عمل می کنن.

(این مردم واقعا چشونه؟)

راستش وقتی دوسال پیش منیجرشون بهشون گفت لازمه واسه کمرنگ کردن رسوایی جدا شدن اعضای چینی از گروه یه مقدار گی بازی کنن، چانیول اصلا توقع نداشت خودش این وسط گوشت قربونی بشه.

البته در اینکه یه طرف این رابطه باید بکهیون می بود شکی نبود.

بکهیون کسی بود که بخاطر زشت بودن ذاتی اش علاقه ی دیوانه واری به آرایش غلیظ و دخترونه داشت... خودشو واسه فنها لوس می کرد... قدش کوتاه بود و دخترها اونو به چشم یه پسر نمی دیدن.

و حتی یه شایعه های کمرنگی‌ در مورد گرایشش وجود داشت.

چانیول خیلی دنبال این شایعه ها نبود. در واقع اصلا به بکیهون اهمیت نمی داد که بخواد اون اخبار رو دنبال کنه،
ولی اینکه طرف مقابل بکهیون توی این شیپ مسخره خودش باشه... واقعا زیادی بود، چیزی بود که هیچ وقت تصورش رو هم نمی‌ کرد.

اونها تو گروهشون دوستای صمیمی بکهیون رو داشتند:
شیومین که مشخص بود علاقه ی خاصی به پسرها داره،
و همینطور کای‌ که‌ سابقه ی خیلی درخشانی توی دختر بازی داشت و رسوایی های گاه و بیگاهش می تونست اون رو تبدیل به یه گزینه ی خوب واسه فن سرویس کنه.

در اتاقش با شدت باز شد و محکم به دیوار کناری برخورد کرد.

بکهیون تو چارچوب ایستاد و با چشمهای عصبانی اش به چانیول وحشتزده نگاه کرد.
"ده دقیقه ی دیگه تو ون"

بولی شدن از طرف یه کوتوله اونقدری ننگ آور هست که چانیول دلش نخواد در موردش با کسی صحبت کنه.
و اگرم حرفشو پیش بکشه، توی این گروه از هم پاشیده قرار نیست کسی به چانیول اهمیت بده.

به برنامه ی امروز که منیجر تو گروه تلگرامی شون فرستاده نگاه کرد.
(فوتوشات، باغ گیاهشناسی.)

یک‌ روز خسته کننده ی دیگه، با لبخندها و چشمهای عاشق
و قلبهایی که زیادی از هم فاصله دارن.

 Everyone's BOYFRIEND (Completed)Where stories live. Discover now