۳۷

808 236 26
                                    

یکی‌ باید بهش می گفت: خودتو عن نکن پارک چانیول! حالا که فهمیدی بکهیون هم بهت حس داره برو و اعتراف کن. گذشته ها رو به گذشته بسپر و خودتو درگیر آینده کن!

ولی در واقعیت هیچ کسی نیومد و هیچ چی نگفت.

جونمیون اون شب از دست چانیول خیلی عصبانی شد. حق هم داشت. چانیول اونو رها کرده بود و بهش گفته بود هر وقت رفت مطمئن بشه که در رو بسته.

همین حرکت باعث شد تا جونمیون مبادی آداب و سنتی، احساس کنه بهش بی احترامی شده و دوباره تو فاز قهر و سرسنگینی بره.

(چی شد پس؟ کی بود که می گفت دلش نمی خواد اعضای گروه روابطشون خراب باشه؟)

کیونگسو برگشته بود سئول و توی تمرین ها همیشه همدیگه رو می دیدن.

ولی حتی اونم نمیومد از دل چانیول دراره و اصرار کنه واسه بخشیدن بکهیون.

سهون هم خودش و کلا به اون راه زده بود و با شیپ سکای دلبری می کرد و از راه دور لج لوهان رو در میاورد.

چانیول واقعا عصبی بود. چس کردن خودت، وقتی هیچ کی حواسش بهت نیست و نمیاد منت کشی چه فایده ای داره؟

ازون بدتر رابطه ی مشکوک بکهیون و شیومین بود که هر لحظه مث یه سیخ آهنی تو چش و چال چانیول فرو می رفت و کاری هم از دستش برنمیومد.

از دیشبم که به بهانه ی دور بودن آپارتمانش و تمرین واسه رقص جدیدشون اومده خوابگاه اوضاع بدتر هم شده بود.

چون هرچقدر که چانیول اصرار کرد بخاطر عادت ترجیح می ده اتاق قبلیه ی خودش(نگفت اتاق مشترکش با بکهیون) بخوابه شیومین قبول نکرد و گفت از اونجایی که اون پسره ی نکبت(چن) دوست دختر گرفته و شبها نمیاد خوابگاه، بهتره چانیول بره اتاق چن بخوابه تا خوب استراحت کنه.

(مگه تو اتاق بکهیون چه خبره که آدم نمیتونه استراحت کنه؟؟!)

پشت در اتاق بکهیون ایستاد و تو تاریکی به دستگیره ی فلزی خیره شد و پتوش رو محکم تر فشرد.

می تونم برم بگم من خوابگردی دارم و الانم خوابم!

می تونم بگم اتاق چن شپش داره و چند تا اون چاقالوهاش رو تختن!

میتونم بگم این جزو حقوق اولیه ی هر انسانیه که تو جای اصلی خودش بخوابه!

اصلش هم همین بود! اونجا جای چانیول بود.

لباشو محکم فشار داد و مثل یه فرمانده ی فاتح درو باز کرد.

و خوب... اصلا توقع نداشت بکهیون و شیومین رو تو بغل هم ببینه.

بعد ۴ سال عشق و عاشقی یواشکی، این بود آرمانهای چانبک؟

 Everyone's BOYFRIEND (Completed)Where stories live. Discover now