۳۸

791 229 12
                                    

جونمیون بی توجه به سهون ترسیده که خرسی شو بغل کرده بود داد زد.
"چی شده؟ چه مرگته اینقدر داد و هوار می‌کنی؟"

چانیول بلند تر داد کشید و به این که کیونگسو با چشمای برزخی اش میخواد بهش حمله کنه، اهمیتی نداد.

"این با این، اینجا خوابیده بودن"

جونمیون به بکهیون و شیومین نگاه کرد که وحشتزده و با موهای به هم ریخته وسط اتاق ایستاده بودن.

"خدای من چانیول اینا هم اتاقی ان. پس باید کجا می خوابیدن؟"

چانیول‌ به تخت بکهیون اشاره کرد.
"اینجا خوابیده بودن! دقیقا اینجا!"

و به شونه ی شیومین ضربه زد.
"این بکهیونو بغل کرده بود."

جونمیون‌ از عصبانیت سرخ شده بود‌. چانیول از خودش دفاع کرد.
"اگه من بهشون سر نمی زدم معلوم نبود نصف شب بخوان چه کارایی بکنن"

بکهیون طاقت نیاورد و داد کشید.
"اصلا به تو چه عنتر خان؟ تو چیکاره ی منی که اظهار نظر کنی؟"

و دستشو دور شونه شیومین حلقه کرد و تو‌گوشش پچ پچ کرد تا آرومش کنه.

چانیول آشفته تر شد.
"بیا! اینا خجالتم نمی کشن."

جونمیون سرشو محکم با دستاش گرفت و فشار داد.
"چانیول چته تو؟ به عنوان پسری که گی نیست زیادی حساس نیستی؟"

زیادی حساس بود؟

"این شیپ منه!‌می دونین اگه بقیه بفهمن چی میشه؟ چانبک بر باد می ره. می فهمین؟"

بکهیون سینه سپر کرد.
"چانبک دیگه کدوم خریه؟ من خودم تو این بازیا استادم چانیول! راستشو بگو چه مرگته؟"

واسه خود چانیولم دقیق معلوم نبود که چه مرگشه و چرا نصف شبی خوابگاه رو به آشوب کشیده‌.

تنها چیزی که می دونست این بود که تصمیم گرفته بکهیون رو ببخشه و بهش یه فرصت دیگه بده ولی اینکه ببینه بعد اون همه خود درگیری هاش واسه این تصمیم، بکهیون بیخیال شده باشه خیلی رنج آور بود.

کیونگسو که سکوت چانیول رو دید آه کشید و سرشو تکون داد. احتمالا توی دلش رسما از چانیول دست شسته بود.

جونمیون به کیونگسو نگاه کرد و انگار که تازه یاد یه چیزی افتاده باشه داد کشید:
"خدای من کای کجاست؟"

همه به همدیگه نگاه کردند.
"کای کجاست؟"

جونمیون موهاشو کشید و مستاصل روی زمین نشست،
انگار واقعا حوصله ی یه دردسر دیگه رو نداشت و اینکه کای نصفه شب غیبش زده باشه نوید یه مصیبت تازه رو می داد.

 Everyone's BOYFRIEND (Completed)Where stories live. Discover now