۳۳

759 222 8
                                    

نرفتن به خوابگاه و ندیده گرفتن بکهیون می تونست ایده ی خوبی باشه، به شرط اینکه اون تخم هیولا تصمیم نگرفته باشه دوباره بره تو فاز شرور همیشگی اش.

در واقع تا وقتی بکهیون مریض و مظلوم بود، فقط نگاه می کرد، دندوناشو به هم می فشرد، آه می کشید و در نهایت اونم سعی می کرد چانیول رو ندیده بگیره.

ولی به محض اینکه حالش بهتر شد، آزار و اذیتاش شروع شد.

اون بکهیون دو رو که واسه تحت فشار قرار دادن چانیول تو گروه حمایت اعضا رو داشت، و واسه نمایش عشق چانبک تو کنسرتا حمایت یه لشکر فن رو داشت، خیلی زود برگشته بود.

(در واقع از وقتیکه کیونگسو صبرش تموم شد و رسما اعلام کرد جز یه شیپ فیک هیچ رابطه ای با چانیول نداره و اگه یبار دیگه کسی تو گروه بخاطر این رابطه بهش متلک بگه تخماشو نابود شده فرض کنه)

از همه بدتر اینکه کارایی که قبلا آزار دهنده و اعصاب خورد کن بود حالا باعث اتفاقای ناجوری توی قسمتهای نامناسبی از بدنش می شدن.

چانیول این حس تمایل ترسناک به بکهیون رو پذیرفته بود و همینطور می دونست که از وقتی رابطه اش با دارا خراب شده این حس بیشتر و بیشتر شده.

(بصورت مفتضحانه ای وسط کارش با دارا اسم‌بکهیون رو صدا زده بود و این تیر خلاصی بود به این رابطه ی نصفه نیمه)

فحشای بکهیون، اخم و تخمش، لگد پروندنش موقع تمرین و ادعای اینکه حواسش نبوده،
اینها قابل تحمل بودن...

ولی تحمل اینکه بکهیون وسط فن ساین برگرده و بهش نگاه عاشقانه کنه و تو کنسرت به مناسبت تولد چانیول خودشو کادو پیچ کنه، واقعا غیر ممکن بود.

لباسشو سریع عوض کرد و ماسکشو گذاشت. کنسرت امشب یه چیزی بیشتر از خیلی خسته اش کرده بود و دلش می خواست بره خونه و تا خود صبح سرشو به دیوار بکوبه.

اون چیزی که بیشتر‌ اذیتش می‌کرد این بود که فهمید شیومین با اینکه اخیرا یه آپارتمان خریده، از رفتن انصراف داده و حالا چند شبی هس که هم اتاقی بکهیون شده.

هیچ کسی اونقدر نادون نبود که نفهمه شیومین اساسا گرایشات دو گانه ای داره و خیلی دوست داره‌ رابطه با مردها رو امتحان کنه.

(یعنی ممکنه‌ بکهیون بهش جواب مثبت بده؟
اون‌ لبخند درخشان رو لبای بکهیون وقتی که با شیومین چش تو چش میشد چی می گه؟؟!)

جونمیون یقه اش رو از پشت کشید و سوالی بهش  نگاه کرد‌.
واقعا معنای این حساسیت و یقه گیری های اخیر جونمیون رو نمی فهمید.

دپرس و خسته زمزمه کرد.
"امشب با ماشین خودم بر می گردم"

نه تنها امشب، بلکه می خواست همه ی شبهای دیگه با ماشین خودش برگرده.
اصلا می خواست هیچ وقت توی اون گروه بر نگرده و  به قلب بی جنبه اش که عاشق آدمی مث بکهیون شده تف بندازه.

 Everyone's BOYFRIEND (Completed)Where stories live. Discover now