چانیول زیرلب غرغر کرد و لیوان نصفه آب پرتقال بکهیون رو بعلاوه ی یه کوه دستمال کاغذی مچاله شده جمع کرد تو سینی تا ببره پایین تو آشپزخونه.
بکهیون یه ساعتی بود که تو حموم گم و گور شده بود و احتمالا داشت از اولین حمومش بعد یه هفته مریضی سخت لذت می برد.
اون شب بکهیون سرما خورد.
چانیول فکرش رو هم نمیکرد که این پسر اینقدر نازکنارنجی باشه و در حدی حالش بد بشه که حتی نتونه از جاش بلند بشه.
(گرچه چندان اعتمادی به بکهیون نبود و احتمال داشت اینا همه بازی اش باشن)
ولی بقیه خیلی جدی گرفتند. مینسوک و سهون با چشمهای اشک گرفته پشت در اتاق بکهیون نشستند و تا دکتر اعلام نکرد که بکهیون چیزی اش نیست و فقط یه سرماخوردگی ساده اس آروم نشدن.
حتی کای که به دیدن خانواده اش رفته بود، با شنیدن خبر مریضی بکهیون برگشت و به جمع دلنگران های بکهیون اضافه شد.
ظاهرا بکهیون ازوناس که وقتی مریض می شن واقعا حالشون بد می شه و چند باری قبل از اینم چنین اتفاقی افتاده بوده.
(و گرچه تقصیر اون نبود که از این مساله بیخبر بود....ولی یک کم عذاب وجدانگرفت.
بکهیون با دماغ قرمز و صورت رنگ پریده خیلی مظلوم بود و چانیول ترجیح می داد همون پسر تخس بی ادب همیشگی باشه تا بتونه بخاطر لوس بازیاش یه لگد بهش بزنه!)این هفته واسه اکسو واقعا مرگ آور بود و وقتی سر و صدای بکهیون و دوستاش نمی اومد، انگار هیچ کسی حوصله و توان هیچ کاری رو نداشت.
چانیول و دی او اعضایی بودن که به خاطر کار سخت بازیگری و آهنگسازی و غیبتهای مکررشون تو خوابگاه، رابطه ی نزدیکی با اعضا نداشتن و چانیول حتی حدسشم نمی زد که ممکنه بعد چهارسال، رابطه ی اکسو اینقدر صمیمی و نزدیک شده باشه.
(ظاهرشونم که آخه چیزی نشون نمی داد!)
حتی آخر هفته اعضای چینی بهشون زنگ زدن و با بکهیون حرف زدن و چانیول اونجا فهمید شیپ دوستانه ی کریسهان که اولای دبیو خیلی مشهور بود، جزو ابتکارات بکهیون بوده تا کریس سرد و گوشت تلخ و لوهانخجالتی رو بین فن ها مشهور کنه و یخشون رو آب کنه.
صدای شرشر آب قطع شده بود و چانیول سینی و چنگ زد تا خودشو پایین گم وگور کنه.
گرچه بکهیون چیزی درمورد باز موندن پنجره اتاقش نگفتهبود ولی بعید نبود که چیزایی فهمیده باشه و بخواد انتقامبگیره،
و چانیول ترجیح می داد یه مدت باهاش چش تو چش نشه.بخاطر خود بکهیون... دعوا واسه سلامتی اش ضرر داشت!
![](https://img.wattpad.com/cover/248308628-288-k647009.jpg)
YOU ARE READING
Everyone's BOYFRIEND (Completed)
Fanfictionیه آیدل هیچ وقت نباید با کسی بره توی رابطه. چون اون دوست پسر همه است. #چانبک #هپی_اند #فلاف