۱۰

951 266 13
                                    

"خدای من! شما دوتا با هم فوق العاده اید."

عکاس که یه مرد چهل و خورده ی بشدت چشم و دل ناپاک به نظر می رسید، آب دهنش و واسه صدمین بار قورت داد و با چشمایی که از هیجان برق می زدن عکساشو توی دوربین مرور کرد.

اونا از صبح داشتن واسه آلبوم های کامبکشون عکس برداری می کردن،
و هیچ شکی وجود نداره که دی او یه سوپراستار واقعیه، چون بر خلاف روحیه ی خجالتی و اجتماع گریزش، موقع عکس برداری لبخندهای درخشان بشدت واقعی می زد و واسه عکس برداری، اولین شات اونقدر عالی میشد که نیازی به تکرارکردن نبود.

(چانیول‌‌موقع عکسبرداری ولف با بکهیون اونقدر مصیبت کشید که الان باورش نمیشه امکان تموم شدن عکاسی تو کمتر از یک‌ساعت هم وجود داره.)

عکاس دوباره لبخند زد و ازشون خواست تا یه نگاهی  توی سیستمش بندازن... و بدون هیچ اغراقی اون عکسها عالی بودن!

اونا هر دو از اون عکسی خوششون اومد که به هم تکیه داده بودند و بخاطر فاصله ی قدی شون خیلی بامزه و دوست داشتنی بنظر می رسیدند و عکاس هم بهشون قول داد یه پوستر اختصاصی براشون بزنه.

دی او یه بار دیگه به عکسه نگاه کرد و چانیول حس کرد لبخند بانمکش که سعی می کرد پنهانش کنه رو دوست داره.

دی‌او بدون اینکه نگاهش رو از مانیتور برداره پرسید:
"نمی خواستی با بکهیون عکس بندازی؟"

"هن؟!!"
واکنشش غیرارادی بود!

و‌سریع انکار‌‌کرد.
"نه بابا... ایندفعه رو جستم!"

خدا رو‌شکر این دفعه عکسای دونفره با بکهیون نداره.. اون تو مدت مریضی اش اونقدر بخور و بخواب کرده که وحشتناک چاق شده و قطعا عکسها رو خراب می کرد.

دی او فقط‌ سرشو تکون داد.
"عصبانی نشه"

در وحشی بودن اون پسر شکی نیست ولی اینطوری هم نیست که بخاطر هم اتاقی بودن یا اندک توجهی که موقع مریضی بکهیون بهش کرده و ازش یه کوچولو پرستاری کرده، رابطه ی خاصی بینشون شکل گرفته باشه.

(اون توجهی هم که چانیول خرج بکهیون کرده بخاطر عذاب وجدانش بوده!)

"چه‌ ربطی به اون داره؟"

چانیول حقیقتا باور داشت که ربطی به بکهیون نداره،
البته تا قبل اینکه در استودیو باز‌ بشه و بکهیون مث یاروهای فیلمهای مافیایی که مچ هم باندی شونو موقع خیانت گرفتن، با یه لبخند مرموز روی لب، خودش رو بهشون برسونه و عکس دو نفره ی اونها رو که هنوز تو سیستم روشن‌ دیده میشه، نگاه کنه
و‌ پوزخند بزنه!

صداش آروم‌و لحنش تا حدی تهدیدکننده‌ بود.
"چرا نمیفهمین این عن‌آقا شیپ منه؟"

چانیول نمی دونست چرا‌ خشکش زده و اصلا چرا‌ اونقدر شوکه اس!.. در حدی که مغزش حتی یاری اش نمی کرد دهنش رو که باز مونده بود ببنده‌.

عن آقا؟
اشاره بکهیون به اون بود؟!

 Everyone's BOYFRIEND (Completed)Where stories live. Discover now