بکهیون یه جوری باهاش رفتار می کنه انگار که اون یه فاکر عوضیه بکن در روی سگه.
اون بهش بی محلی می کنه و انگار که چانیول اصلا وجود نداره، حتی فحششم نمی ده.
(و این برای چانیول خیلی عجیبه... کجا رفت اون پسری که حتی از گوشای چانیول هم نمی گذشت و به بهانه های مختلف مسخره اش می کرد؟)
تنها جایی که ممکنه بکهیون به حضور چانیول توجه کنه، رختکن سالن تمرینه و جوری بدنشو از چانیول دریغ می کنه که انگار چانیول تشنه و در به در دید زدن عضله های نرم زیر اون پوست سفیده.
در حالی که هرگز و اصلا اینطوری نیست که چانیول مشتاق لمس کردن پوست براق اون پسر بداخلاق باشه و خداروشکر درطول زندگی اش اونقدر دوست دختر داشته که چشم و دلش حسابی سیر باشه.
اون بازیگر چینیه، دستیارش تو آخرین سریالش، رزی و همینطور اون دختره سال پایینی تو دبیرستان و صد البته دارا، فقط گوشه ای از توانمندی های چانیول واسه رابطه برقرار کردن هستن و هیچ کسی نمی تونه در جذابیت دیوانه وار چانیول واسه دخترا تردید کنه.
و کسی که اینهمه دوست دختر داشته هیچ وقت حتی واسه یه ثانیه نیازی به پسرا پیدا نمی کنه!
(از طرفی این روزا برخورد بکهیون و چانیول اونقدر کمه که فرصتی واسه پرداختن به کراش احمقانه اش ایجاد نمی شه.
و این عالیه!)بهترین اتفاق این مدت واسه چانیول این بوده که کیونگسو کاملا با نقش جدیدش کنار اومده و اگه چشم غره ها و کتکهایی که موقع نزدیک شدن چانیول، انجام می ده رو ندیده بگیریم، می تونه بگه اونها الان یه شیپ فوق العادن.
گرچه که حالا خود کیونگسو در معرض اتهام قرار گرفته و طبق آمار، محبوبیتش بین خانمهای خانه دار بهکمترین میزان خودش در ماههای اخیر رسیده اما نقشه اش واقعا جواب داده؛
اونها طرفدارای خاص خودشونو پیدا کردن و چانیول حس می کنه رابطه اش با دارا داره بهبود پیدا می کنه.
(اگه خاطرات شرم آور قبلی نبود، جا داشت که یبار دیگه کیونگسو رو به رستوران مامانش دعوتش کنه و از خجالتش در بیاد!)
نفسشو آرومبیرون داد و دستشو با ملایمت از زیر سر دارا کشید و ماساژش داد.
زندگیاش روی روال درستیه و چانیول حتی از گزگز دستش که بخاطر سنگینی سر دوست دخترش ایجادشده راضیه و حس خوبی داره.گوشی اش لرزید و چانیول فورا بهش چنگ زد تا قبل اینکه دارا از خواب بیدار بشه صداشو خفهکنه.
(می دونستی ازت متنفرم؟
از اونگوشای لعنتی ات، از قد درازت، از چال مسخره ی گونه ات، از لبات، از چشای وزغی ات، از دست و پایگنده ات، از موهای فرفری ات بخصوص وقتی کونت نمیکشه که بعد حموم سر تو خشک کنی و با حوله خیس می خوابی، از سلیقه ی گندت تو غذا خوردن، اصلا از غذا خوردنت، از وسواست تو چیدن کمد لباسات، از بوی افترشیوت، از شورت زرده ی توی کشو پایینی کهجا گذاشتی، از دوست دخترات، از دوست پسر گرفتنت..
از همه چیزت متنفرم.)بکهیون مست بود؟!
YOU ARE READING
Everyone's BOYFRIEND (Completed)
Fanfictionیه آیدل هیچ وقت نباید با کسی بره توی رابطه. چون اون دوست پسر همه است. #چانبک #هپی_اند #فلاف