۲۴

798 247 19
                                    

(خوب خدا رو صدهزار مرتبه شکر لااقل ایندفعه لباس مناسبی پوشیده)

گرچه به اندازه ی سر سوزنم بهش ربطی نداشت ولی توی دلش خوشحال شد که بکهیون یه کت و شلوار مردونه ی مرتب و منظم پوشیده.

البته این‌ تا وقتی بود که از پشت سر می دیدش، چون به محض اینکه بکهیون روشو برگردوند و از صورت آرایش کرده و چشمایی که با خط چشم غلیظ وحشی تر و دعوت کننده تر به نظر می رسیدند پرده برداشت، فشار چانیول تو یه ثانیه ۵ درجه افت کرد.

کیونگسو دست چانیول رو که ناخودآگاه به بازوش گرفته بود به زور باز کرد و هلش داد.
"چه مرگته؟"

و خط نگاه چانیول رو دنبال کرد و به بکهیون رسید.
اخمش غلیظ تر شد و بی توجه به چانیول سرگردان، رفت و پشت یکی‌ از میزا نشست.

چانیول دپرس کنارش ولو شد.

باورش نمی شد یه آدم چطور می‌تونه اینقدر بی ملاحظه باشه.

اون از آیتم ویژه شون که بکهیون‌ (قطعا از لج چانیول) کلاه گیس دخترونه سرش کرده بود و اینم از وضع آرایش صورتش.

اصلا چرا ناراحت بود؟!

( نفس عمیق بکش چانیول!
به تو هیچ ربطی نداره که اون چی می پوشه و چطوری آرایش می کنه و با کیا می‌گرده... )

با دیدن‌ دستایی که دور کمر بکهیون حلقه شدن دود از سرش بلند شد.

شت...  مینهو که آدم خوبی به نظر می رسید!
واقعا دوره زمونه ی خرابی شده.. آدم به هیچ کس نمی تونه اعتماد کنه.

فاک! هیچوله.. هیچوله... نرو..نرو... نگیر دستشو... کمرش نه...

(بدون اینکه متوجه باشه، در حال دعا به درگاه خدایان بود که لااقل لی سومان سمت بکهیون نره!)

"هی...کیونگسویا!"

کیونگسو بهش نگاه کرد.
"فکر نمی کنی‌ مردم زیادی دارن به بکهیون توجه می کنن؟"

کیونگسو بهش اخم کرد.
"احتمالا به خاطر این نیست که این مهمونی واسه دبیوی چنبکشیه و اونم عضوشه؟"

چانیول سعی کرد بی تفاوت و بی گناه به نظر برسه.
"اما کسی به چن و شیومین  نگاه نمی کنه!"

کیونگسو از زیر میز بهش لگد پروند.
"تنها کسی که امشب داره بکهیون رو با نگاهش می خوره تویی! واقعا چه مرگته؟"

با دیدن بکهیونی که مسیرش رو به سمت اونا کج کرد، آبمیوه اش پرید تو گلوش.
"فاک..  داره میاد طرف ما!"

حس می کرد در حد انفجار دسشویی داره.
"کیونگسویا.... جیش دارم!"

کیونگسو با تعجب بهش نگاه کرد.
"باید سرپات بگیرم؟"

قبل اینکه بکهیون به میزشون برسه، دست کیونگسو رو محکم‌ گرفت و‌کشیدش بیرون.

حس یه ترسوی شاشو رو داشت که داره از کراشش فرار می کنه و دوست بیچاره اش رو دنبال خودش می کشونه تا از شر وسوسه های شیطانی بهش پناه‌ ببره.

 Everyone's BOYFRIEND (Completed)Where stories live. Discover now