💜Part 4 : Cirque du freak³

2.2K 339 65
                                    

قبل هرچیزی ، میدونم نامجین برای کاپل فرعی بودن یکم زیادی بحثش در میونه ، ولی میخوام اتفاقات همزمان پیش برن ، کم کم سپ هم وارد میشن و خب داستان ك کمی جلو بره ، نقش نامجین و سپ وقتی ك به تنهایی ظاهر باشن کمتر میشه اما همچنان در کنار ویکوك پررنگ میدرخشن ،
اوهوم .. یکم دیگه تحمل کنین و بعد بومب ، داستان خفن میشه•-•
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

-Jin

تاحالا شده به یه درجه ای از عرفان برسین ك حتی به چشمای خودتونم شك کنین؟ :/
آره .. من الان در اون درجه بودم ، وقتی ك توی پنج ثانیه از اتاق استراحت یه سیرك در وسط شهر به یه نا کجا آباد رسیدم ، دیگه به بیدار بودنم شك داشتم ، مخصوصا اینکه کراشم در تمام این مراحل عجیب کنارم بود و هم خودش هم داداشش ادعای خوناشام بودن میکردن و این باعث میشد کاملا به خواب بودنم ایمان بیارم.

من جلوی یه قصر ، وسط یه کوهی ك معلوم نبود کجاست قرار داشتم ، قصر خیلی بزرگ بود ، انقدری بزرگ ك احتمال میدم ، سئول کاملا توش جا میشد ، بله!
یه شهر توش جا میشد ..

= ما کجاییم ..؟ من خوابم نه؟ نکنه مردم؟

÷ جین الان قراره چیزایی رو بشنوی ك برگات بریزه ، پس فقط آروم باش .. ما الان توی یه بعد دیگه قرار داریم ، دنیای موازی ، سرزمین اشباح و خوناشام ها ، و تو نه خوابی و نه مردی ، کاملا سالمی ، و اگر با من بیای توی شهر ، همچی رو برات توضیح میدم ، باشه؟

دستش رو دراز کرد ، با دودلی نگاش کردم ، یه لحظه فکر فرار به سرم زد اما من اینجا بجز نامجون کسی رو نمیشناختم و مطمئنا اگر فرار میکردم همونجا از گشنگی میمردم ، پس به اجبار دستش رو گرفتم ك باز همچی محو شد و ما توی یه اتاق بزرگ بودیم.
اتاق به اندازه ی یه خونه ی بزرگ بود ، یه تخت بزرگ دونفره با پرده های آویزون از تخت وسطش قرار داشت ، 3 دیوار اتاق تماما با کمد های بزرگ پوشیده شده بودن و جلوی یکی از دیوار ها یك میز آرایش بزرگ قرار داشت ، آینه جلوی میز بود و روی میز با انواع اسپری ها و لوازم مردونه و چندتا لوازم آرایش پر شده بود.

یه قسمت از اتاق ، یك میز تحریر بود و در قسمت دیگه ش یه میز کوچولو با دو صندلی ، نامجون یدونه از صندلی های میز رو کشید و روش نشست ، به من اشاره کرد و منم رو بروش نشستم ، بعد چند ثانیه سکوت ، شرو کرد به حرف زدن :

÷ خب .. همونطور ك میبینی ، اینجا خونه ی منه ، در یك بعد دیگه و در سرزمین اشباح ، من خوناشامم ...در واقع یه خوناشام اصیل ك رهبر بقیه خوناشام هاست اما نگران نباش .. اینجا هیچ خوناشام هاری وجود نداره و تو نباید بترسی ، ما برای بزرگتر کردن قبیله مون نیاز به اومدن به بعد های دیگه داشتیم ، چون وقتی خوناشام های تیره حمله کردن ، نسل ما تقریبا منقرض شده بود اما الان تعدادمون خیلی بیشتر از قبل شده و .. تو اینجایی ، به عنوان جفت من و ..

𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥Where stories live. Discover now