اول از همه کلی هپی مپی برای تولد نامجون D:
بخاطر تولدش یه سوپرایز داریم ك اگ این پارت به ۱۵ ووت برسه ، اول اون آپ میشه و بعد پارت جدید^^ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
-Writer
ال : میگم .. حالا ك مشخص شد تهیونگ قاتل نیست .. پس ینی .. این قتلا کار کیه؟
یه سکوت سنگینی آشپزخونه رو در بر گرفت ، واقعا کار کی بود؟
% ینی شما هنوز براتون مهمه؟
= نباید باشه؟
% نه نباید ، تا قبلش مهم بود چون فکر میکردیم پای تهیونگی وسطه ك از خانواده ی ماست ، حالا ك اون بی گناهه ، این قضیه دیگه ربطی به ما نداره ، این شهر پلیس داره ، خودشون حلش میکنن
÷ ولی اگر اون طرف یه خوناشام باشه چی؟ حتی پلیسم هیچ شانسی مقابلش نداره
% ما داریم؟
÷ اره ما داریم ، ما فاکینگ ماورایی هستیم برای این دنیا ، اوکی؟ ما زورشو داریم ، من و ته و حتی کوك خوناشامیم ، تو و هوسوك و ال چندتا وارلاك لعنتی هستین ، دیگه چی میخوایم؟
% این وظیفه ی ما نیست
÷ اگر امشب ك خوابیدیم ، اومد خونه و هوسوك رو کشت بازم همینو میگی؟
% هی چرا پای اونو میکشی وسط؟
÷ میخوام ببینم الان ك انقد بی خیالی ، اگر به خودت و عشقت برسیم بازم بیخیال میشینی بگی به من چه یا نه.
% معلومه ك نه ولی اون ك ..
- بسه ، حق با نامجون هیونگه ، ما نباید دست روی دست بذاریم ، اونم دقیقا زمانی ك میدونیم با چی طرفیم و تنها راه چاره خودمونیم
% شاید اون فقط یه ادمی باشه ك شبیه خوناشام ها رفتار کنه ، هوم؟
∆ نه ، اون ادم نیست
همه ی نگاه ها سمت فلیکس برگشت.
- منظورت چیه؟
∆ من میدونم اون کیه ، من میبینمش تو ذهنم
- اون چیه فلیکس؟
∆ یه خوناشام سیاه .....
همه نفساشونو حبس کردن ، ولی جین و کوك چیزی از قضیه نفهمیدن.
+ خوناشام سیاه چیه؟
- بدترین نوع خوناشام ، دشمنای خونی ما ولی .. الان سالها بود خودشون رو نشون نمیدادن ..
+ اوه ... اونا چین؟
- خوناشام ، ولی خون اونا سیاهه و از خون خانواده ی کیم نیست ، اونا ضعیف تر از ما بودن همیشه ولی .. تعدادشون بیشتر بود و با قدرت ما برابری میکرد ، برا همین ما در حال نیرو جمع کردن بودیم
YOU ARE READING
𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥
Fanfiction"لبخندی زدم ، شاید زندگی جدیدم همچین هم بد نبود .. توی سیرک عجایب ، پیش آدمهای باحال با قدرتای خفن .. زندگی خوناشامی ..با وجود تهیونگ .. احتمالا این زندگیم رو بیشتر از قبلی دوست داشته باشم. دستیار تهیونگ بودن .. دستیار یک خوناشام .. " ژانر : فانتزی...