💛 Part 32 : Lord of the shadows¹

740 127 76
                                    

جیمین : در برابر ارباب سایه ها ، همه باید نابود بشن

جئون جونگ کوک ، شاهزاده ی خوناشام ها درگیر یه زندگی جهنمی میشه ..
سرنوشت و دستینی قصد نابودی کوک رو دارن ، گویی که با نابودی جونگ کوک ، همچیز دست ارباب سایه ها میفته ..
اما این ارباب تاریکیا کیه؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یک هفته بعد از دریافت نامه ی جیمین

-Writer

دلش نمیومد کوکی رو بیدار کنه ، امروز روزی بود که باید به دیدن جیمین میرفتن ، ولی .. اون واقعا استرس امروز رو داشت ...

اروم کنار کوکی دراز کشید ، پسرکش دیشب خیلی دیر خوابید و مطمئن نبود بیدار کردنش کار درستی باشه ، موهای کوک رو از چشماش کنار زد ، دمر خوابیده بود و نصف صورتش توی بالشت فرو رفته بود ، صورت گردش بانمک تر از همیشه به چشم میومد ، مخصوصا وقتی که موهای مشکیش رو توی چشمش ریخته بود ..
اروم نزدیک شد و پیشونیش رو بوسید ، و بعد چشماش ، بعد دماغش ، بعد گونش و بعد .. لبش رو با بوسه هاش به بازی گرفت .

بعد از چندتا بوسه ی ریز و یکم مکیدن لب پایینی کوک ، لب بالاییش بین لبهای کوک زندانی شد و فهمید پسرکش رو بیدار کرده.
دستش رو دور کمرش حلقه کرد و سمت خودش کشید ، کوکی هم بلند شد و روی شکم ته نشست ، خم شد و بوسشون رو عمیق تر کرد و وقتی نفس کم آوردن ، این کوکی بود ک بوسه رو تموم کرد.

- صبحت بخیر زندگیم

+ صبح بخیر ..

ته نوازش دستاش رو از کمر ، به باسن کوک رسوند و رفت رو مود شیطنت کردن .

کوک هم لبخند زد و اروم دکمه های لباس تهیونگ رو باز کرد
(بچز جای اینکارا برین اماده شین قراره به فاک برین ، وای گاد چقد چصمغزن قبل عملیات میخوان سکس کنن مرتیکه های هورنی ، بقرآن اگر بذارم سکس کنن)

بعد از چند دقیقه ، جفتشون در حالی ک عرق کرده و لخت بودن ، با هم دیگه معاشقه میکردن ، و اتاق پر شده بود از صدای ناله و درتی تاک.

- بیبی .. تو خیلی شیرینی ، سفید و خواستنی ..

دستش رو روی سینه های کوکی کشید ، اروم نیپلش رو نیشکون گرفت و به واکنش کوک خندید.

کوک هم با کلافگی ، پایین تنه ش رو به پایین تنه ی ته کوبوند که باعث اه کشیدن جفتشون شد.

+ میبینم که .. ینفر .. حسابی .. شق کرده ...

سعی کرد با نفس نفس زدن ، جملش رو کامل کنه

ته به شیطنت های کوک خندید : خودت خواستی که بهت رحم نکنم

و بعد شیرجه زد روی کوک و یکی از نیپلاش رو به دندون گرفت.

𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin