جیمین : در برابر ارباب سایه ها ، همه باید نابود بشن
جئون جونگ کوک ، شاهزاده ی خوناشام ها درگیر یه زندگی جهنمی میشه ..
سرنوشت و دستینی قصد نابودی کوک رو دارن ، گویی که با نابودی جونگ کوک ، همچیز دست ارباب سایه ها میفته ..
اما این ارباب تاریکیا کیه؟!ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک هفته بعد از دریافت نامه ی جیمین
-Writer
دلش نمیومد کوکی رو بیدار کنه ، امروز روزی بود که باید به دیدن جیمین میرفتن ، ولی .. اون واقعا استرس امروز رو داشت ...
اروم کنار کوکی دراز کشید ، پسرکش دیشب خیلی دیر خوابید و مطمئن نبود بیدار کردنش کار درستی باشه ، موهای کوک رو از چشماش کنار زد ، دمر خوابیده بود و نصف صورتش توی بالشت فرو رفته بود ، صورت گردش بانمک تر از همیشه به چشم میومد ، مخصوصا وقتی که موهای مشکیش رو توی چشمش ریخته بود ..
اروم نزدیک شد و پیشونیش رو بوسید ، و بعد چشماش ، بعد دماغش ، بعد گونش و بعد .. لبش رو با بوسه هاش به بازی گرفت .بعد از چندتا بوسه ی ریز و یکم مکیدن لب پایینی کوک ، لب بالاییش بین لبهای کوک زندانی شد و فهمید پسرکش رو بیدار کرده.
دستش رو دور کمرش حلقه کرد و سمت خودش کشید ، کوکی هم بلند شد و روی شکم ته نشست ، خم شد و بوسشون رو عمیق تر کرد و وقتی نفس کم آوردن ، این کوکی بود ک بوسه رو تموم کرد.- صبحت بخیر زندگیم
+ صبح بخیر ..
ته نوازش دستاش رو از کمر ، به باسن کوک رسوند و رفت رو مود شیطنت کردن .
کوک هم لبخند زد و اروم دکمه های لباس تهیونگ رو باز کرد
(بچز جای اینکارا برین اماده شین قراره به فاک برین ، وای گاد چقد چصمغزن قبل عملیات میخوان سکس کنن مرتیکه های هورنی ، بقرآن اگر بذارم سکس کنن)بعد از چند دقیقه ، جفتشون در حالی ک عرق کرده و لخت بودن ، با هم دیگه معاشقه میکردن ، و اتاق پر شده بود از صدای ناله و درتی تاک.
- بیبی .. تو خیلی شیرینی ، سفید و خواستنی ..
دستش رو روی سینه های کوکی کشید ، اروم نیپلش رو نیشکون گرفت و به واکنش کوک خندید.
کوک هم با کلافگی ، پایین تنه ش رو به پایین تنه ی ته کوبوند که باعث اه کشیدن جفتشون شد.
+ میبینم که .. ینفر .. حسابی .. شق کرده ...
سعی کرد با نفس نفس زدن ، جملش رو کامل کنه
ته به شیطنت های کوک خندید : خودت خواستی که بهت رحم نکنم
و بعد شیرجه زد روی کوک و یکی از نیپلاش رو به دندون گرفت.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥
Hayran Kurgu"لبخندی زدم ، شاید زندگی جدیدم همچین هم بد نبود .. توی سیرک عجایب ، پیش آدمهای باحال با قدرتای خفن .. زندگی خوناشامی ..با وجود تهیونگ .. احتمالا این زندگیم رو بیشتر از قبلی دوست داشته باشم. دستیار تهیونگ بودن .. دستیار یک خوناشام .. " ژانر : فانتزی...