🧡Part 21 : Trials of death³

943 174 22
                                    

-Jungkook

بعد از اعلامیه ی مسئول ، در تالار بسته شد.
هیچ ایده ای نسبت به این امتحان نداشتم.
و حقیقتا خیلیم براش آماده نبودم.
قرار بود این آزمونم فردا شب باشه اما .. امشب افتاد ...

جلو تر رفتم ، تالار کوچیکی بود ، و رسما نباید کار خاصی میکردم.
و تنها چیزی ك جز امتحانم بود ، تحمل داغی اتاق بود ، گرچه دما بنظرم تا الان معمولی بوده ....
بعد از چند دقیقه ی کوتاه ، صدای مسئول تالار رو از بلندگو شنیدم.

مسئول : آقای جئون ، هروقت آماده بودید دستتون رو بالا بیارید تا امتحان رو شروع کنیم ، و بعد از اون به مدت ۱۵ دقیقه در اتاق حرارت یافته بایستید.
مفهومه؟

سرتکون دادم ، ینی منو میدیدن دیگه؟

نفس عمیقی کشیدم ، دوباره دستگاه بی سیم جیبی ای از تهیونگ گرفته بودم ك تو گوشم بود ، پس اروم زمزمه کردم : ته ، شروع کنم؟

- پشتتم بیب ...

چشمام رو بستم و بعد ....

مسئول : شما دستتون رو بالا آوردید ، به منظور اعلام آمادگی در نظر میگیریم ، حرارت اتاق ، آغاز میشه ...

و بعد ، احساس کردم ك کف اتاق با صفحه ای آتشین جا به جا شده ...
خداروشکر کفشی ك تهیونگ بهم داده بود ضد حرارت بود و پام عرق نمیکرد و .... قطعا مسئولین نمیفهمیدن ك ولیعهدشون (تهیونگ) به من لباسای ضد حرارت داده .. نه؟

چند دقیقه ی اول رو تحمل کردم و صدایی از بلندگو اومد.

مسئول : ۶ دقیقه از امتحان شما گذشته و تنها ۹ دقیقه ی اون باقی مونده ...

کم کم سرگیجه گرفتم و بشدت عرق کردم
چند دقیقه گذشته بود؟ درست نشنیدم ..

قرار نبود اینجوری شه ولی .. داشتم از حال میرفتم .. اونم زودتر از موعود .. باخته بودم؟
شاید ..
ولی برای باخت خیلی زود بود ، من تازه شروع کرده بودم ..
چرا اینجوری میشد؟

+ ت-ته ... من .. من دیگه ..

- جانم؟ تو دیگه چی؟ خوبی؟

+ نمیتونم ....

و بعد ، بجز صدا زدن های متداول تهیونگ در گوشم ، هیچی نفهمیدم تا وقتی ك کامل ، به جهان بی هوشی فرو رفتم ....

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

-Writer

چشماش رو ك باز کرد ، با جمعیت زیادی بالای سرش مواجه شد ، نمیدونست چه خبره ، یا اینکه چرا باید این همه آدم دورش باشن؟ تهیونگ کجا بود؟

صدای آدمای مختلفی رو میشنید ك دارن چیز های زیادی رو فریاد میزنن.

: هی بیدار شده!

: از اولشم خودشو به موش مردگی زده بوده

: اون چیکاره ی ولیعهده؟

𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥Where stories live. Discover now