✨Gift part : Taekook :D✨

1.1K 179 25
                                    

پارت هدیه به مناسبت تولد نامجونه ^_^

این پارت مثل یه وانشاتیه.

اسماته پس اگ دوس ندارین این پارتو نخونین ، بسی هم رمانتیکه بای-

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

-Writer

چشماش رو باز کرد و اولین چیزی ك دید ، نیپل های قهوه ای تهیونگ بود.
یه لحظه مخش هنگ کرد و با ترس از جاش پرید ، اما بعد پشیمون شد ، جون درد طاقت فرسایی تو کمرش پخش شد ك باعث شد جیغ بکشه و دوباره بخوابه.

با این حرکاتش تهیونگ رو هم از خواب بیدار کرد .

ته سریع چشماش رو باز کرد و رو تخت نشست.

- هی؟ چیزی شده بیب؟

کوك چیزی نگفت و فقط زیر پتو قایم شد ، تهیونگ یه نگاهی به جونگ کوك ك عین یه خرگوش زیر پتو تو خودش جمع شده بود انداخت و اروم خندید.

با شیطنت دستش رو سمت جایی ك حدس میزد کمر کوك باشه برد و اروم نوازشش کرد : کوچولوی من خجالت کشیده؟

کوکی بازم چیزی نگفت و فقط به خودش لرزید.

- نی نی؟ دیشب رو کامل یادت اومده نه؟ بذار ببینمت

وقتی مقاومت کوك رو دید ، خودش اروم زیر پتو خزید و با دوتا چشم گرد و ترسیده رو به رو شد ، از شدت کیوتی اون لحظه ی کوکی ، خندید و شروع کرد به مچاله کردن کوك تو بغلش.

- آخه نمکدون من تو چرا انقد کیوتیییییی ، نمیخوای باهام حرف بزنی؟

کوکی تا الان مغزش لود نشده بود و فقط نگاهش به عضو ته بود ك با هر حرکتش ، بین پاهای کوکی تکون میخورد ، وقتی تو بغل ته مچاله شد ، کاملا بزرگی عضو تهیونگ رو حس میکرد و بجز اون ، تمام مدت نیپل های ته جلوی صورتش بود ، نیپل هایی ك از قرمزیشون معلوم بود کوکی دیشب چقد شرارت کرده.
و اگر یکم دقت میکردین ، جای چنگ های کوك روی سرشونه های تهیونگ رو می دیدین.

ته ك بادش بخاطر این سکوت طولانی کوك خوابیده بود ، اینبار با جدیت چونه ی کوك رو گرفت و صورتش رو بالا آورد : کوکی تو خوبی؟ درد داری؟

کوك ك این حال ته رو دید ، سعی کرد خودش رو جمع و جور کنه : اره خوبم فقط .... من .. ینی ما ... واقعا . انجامش . دادیم؟

ته ك دید بالاخره یخ خجالت کوك آب شده ، لبخند زد ، سعی کرد زیاده روی نکنه و با ارامش جواب کوکیو بده : اره عشقم .. تو هم واقعا فوق العاده بودی ...

+ واقعا؟

اروم لبای کوك رو بوسید : واقعا

کوکی لبخند زد : خوشحالم .. خوشحالم ك ... بالاخره ... مال هم شدیم.

ته هم لبخند زد.

+ میشه لباس بپوشیم؟ یه حس بدی دارم ..

ته خندید : این جونگ کوکی خجالتی همون پسر هورنی دیشبه؟

𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥Where stories live. Discover now