لیام گفت: «دروغ نیست ... من فکر میکنم شما بسیار در کارتون حرفهای هستید و ...»
«اینجا همه حرفهایاند. این بهونهی خوبی برای دروغ گفتنه؟ نچ ... اصلا.»
«کاری به بقیه ندارم. من از شما خیلی خوشم میاد. توی وورکشاپهای مشترک شما و دکتر هِیدا شرکت میکردم و از اونجا به بعد دلم خواست بیام و باهاتون جلسه مشاوره داشته باشم.»نه. برام مهم نبود چی میگه. ولی دلم میخواست با همین چیزهایی که میشنوم توی ذهنم بازی کنم و ذهن کثیف پسرک رو هم بازی بدم.
«از من خوشت میاد؟»
دوباره به اون حالت زردِ خجالتیاش برگشته بود:
«بله ...»
«نه. "بله" جواب نیست. جملهی کامل میخوام.»
«بله، از شما خوشم میاد، خانوم.»
«و بهترین راهت برای ابراز علاقه چی بوده؟»
«که بیام اینجا و ...»
«که دروغ بگی؟»
«نه. نه، خواهش میکنم اینطوری فکر نکنید.»
یک نفس عمیق کشیدم و موهام رو کنار زدم:
«لیام ... لیام گوش کن ... باشه. تو از من خوشت میاد. من رو واقعا نمیشناسی ولی خوشت میاد. اوکی، قبول ... شاید یکروز اصلا باهم یه فنجون قهوه خوردیم. ولی اینجا ... این محیط ... این اتاق ... موضوع در اصل کارِ منه ... خب؟ و تو با این کارهات ... چندین ساعت از این زندگیِ پروفشنال من رو هدر دادی.»
«نه، اینطور نیست. جدی میگم. اگر به من فرصت حرف زدن بدید قول میدم ناامیدتون نکنم.»
«فرصت حرف زدن میدم. یک دقیقه خوبه؟ توی یک دقیقه قانعم کن که هنوز ارزش اینو داری که برای حرفات وقت بذارم.»«بله ... ببینید ... درسته من شاید رفتار خوبی نداشتم.»
«شاید؟»
«قطعاً ... قطعاً رفتار بدی داشتم.»
«بهتر شد.»
«ولی موضوع اینه که من دربارهی مشکلاتم دروغ نگفتم. دربارهی اعتیادم به جق زدن و دیدن فیلمهای پورن کوچکترین اغراقی نکردم. من پیش شما اومدم چون پیشتر از اینها با چند متخصص دیگه هم کار کرده بودم ولی تلاشها همه ناموفق و نصفه و نیمه بود. حس کردم اگر از کسی که واقعاً دوسش دارم دستور و نسخه بگیرم، تأثیر خیلی بهتری داره. و من این رو میدونم که امکان این وجود نداره ... یعنی امکان اینکه من بتونم با شما توی یک رابطه احساسی باشم. ولی واقعیتش میخوام تلاشم رو بکنم که بیشتر ...»
«خب، یک دقیقهات تموم شد.»مثل بچههای خوب، دیگه کوچکترین حرفی نزد. در انتظار شنیدن کلمهای از طرف من، مضطرب نگاهم میکرد.
![](https://img.wattpad.com/cover/229301428-288-k365263.jpg)
CITEȘTI
Mistress Roxanne Diaries | خاطرات میسترس رکسانا
Fantezieخاطرات رکسانا، مجموعهای از وقایع روزگار و اعترافات این پزشک سادیست است. او که سبکِ زندگیِ عجیب و تابویی را برای خود برگزیده، تلاش میکند تا گزارش دقیقی را از زندگیِ جنسی خودش ثبت کند. خاطرات میسترس رکسانا، پرطرفدارترین داستان مستر آلن است که انتشار...