: کی موافقه بریم بار ؟؟؟؟
مینجی و یونجی بالا پریدن
: من هستم !!!
: منم میام !!!!
تهیونگ نگاه تاریکی به مینجی انداخت
_ من نه بغلت میکنم و نه به اوما جواب پس میدم !!
بعد چشم غره ای به مینجی رفت
اما بعد خودش فریاد زد_ بریم باررررر !
و بلند شد و رفت تو اتاق تا لباس بپوشه
بعد از چند دقیقه که از اتاق بیرون اومد ، دهن همه از جذابیت و در عین حال کیوتیش کف کرد
(
استایلش :') )
_ بریم ؟؟؟
+ صبر کنید منم آماده بشم
جونگ کوک که به زور نگاهش رو از تهیونگ گرفته بود ، گفت و به طرف اتاق رفت
( اینم جونگ کوک )
°°°
به یکی از معتبر ترین بار های سئول رسیدن و روی یکی از مبل ها نشستن
مبل های گرد چیده شده بودن و وسطشون هم یه میز رد قرار داشت ( امیدوارم متوجه شده باشید 🚶😐💔 )
فلیکس دستش رو روی میز کوبید و یه دفعه بلند شد
این یه مورد کلا مست نکرده ، مست بود :/
: من تکیلا میخوام !!!! ... گارسونننننن
با داد گارسون ( به اینایی که مشروب سِرو میکنن میگن گارسون ؟ :/ ) رو صدا کرد و با لبخند نشست
: یه تکیلا ...
به بقیه نگاه کرد و یه جورایی پرسید که چی میخورن
: من تازه به سن قانونی رسیدم پس ... یه الکوپاپ کافیه ( الکوپاپ : نوشیدنی با الکل خیلی کم )
مینجی گفت و با ساش روی میز ضربه زد
: من شامپاین !
یونجی گفت
_ منم یه شارتوز ( شارتوز : یه نوع شراب فرانسوی )
+ منم یه اسپیریت ( اسپیریت : نوشیدنی الکلی قوی )
فلیکس دوباره لبخند زد و رو به گارسون کرد
: سه تا تکیلا ، یه الکوپاپ ، یه شامپاین ، یه شارتوز و یه اسپ ...
جونگ کوک حرفش رو قطع کرد
+ منم دو تا اسپریت
فلیکس سر تکون داد
: و دو تا اسپیریت !
گارسون هم سر تکون داد
: بله ، الان حاضر میشه !!!
و بعد از پنج دقیقه با یه سینی گه شامل نوشیدنی های سفارشی بود برگشت
: بفرمایید
+ ممنون !!
جونگ کوک گفت و هزینه رو حساب کرد
فلیکس اولین لیوانش رو برداشت و یه جا سر کشید و از تلخیش " آه " ای کشید
به همین ترتیب تهیونگ ، جونگ کوک ، مینجی و یونجی لیوان هاشون رو برداشتن و آروم آروم مزه اشون کردن
و فایکس هم لیوان دومش رو برداشت و اینبار آروم شروع به خوردن نوشیدنیش کرداما لیوان اول هم کافی بود تا فلیکس مست و خل و چل بشه :/
: آااا ... تهیونگ ... میدونی چیه ؟؟؟ اون پسر عوضی ! ... من ازش خوشم میاد ... اون جذابه ، و خوشتیپ ... اما ... هع
بین صحبتش سکسکه کرد و باعث خنده ی خودش شد
: اما ... بهم پا ... هع ... پا نمیده !! ...
و لیوان دومش ^که حالا خالی بود^ رو رپی میز کوبید
تهیونگ با تعجب که حرکات فلیکس نگاه میکرد
_ آها ... ولی کدوم پسره ؟؟
تهیونگ هنوز مست نبود اما یکم از حال خودش خارج شده بود ، اما بازم میفهمید چی به چیه !
: هع ... هع ... اون پسره ... هع ... هیونجین !!!
ابرو های تهیونگ از تعجب بالا رفتن
_ تو عاشقشی ؟؟
: آره بابا ... سرم رفته انقدر ازش گفته !!!!!
یونجی گفت و دستش رو توی صورتش کوبید
: ولش کن ! ... جونگ کوک ! ... الان نباید مثل فیلم ها دست تهیونگ رو بگیری و بلریش تو یه اتاق وی آی پی و بعد ...
و اینبار مینجی بود که زد پس کلش :/
: فلیکس اوپا !!!
با تحکم گفت و نگاهش رو به برادرش که سرخ شده بود داد
ولی حرف جونگ کوک همشون رو متعجب کرد
+ حالا که اصرار میکنید ... باشه !!! ...
هه هه هه 😂
الان میرن تو اتاق و ...
خودتون بهتر از من میدونید 🚶🚬لاو یو آلللللل 💜🥺
YOU ARE READING
𝚄𝚗𝚞𝚜𝚞𝚊𝚕 𝚕𝚘𝚟𝚎
Randomخلاصه : '' جئون جونگ کوک '' و '' کیم تهیونگ '' دو پسر که بدون هیچ حسی به همدیگه ، مجبور به ازدواج قراردادی و خیلی کار های دیگه میشن ولی چی میشه اگه در پایان تمام سختی هاشون ، عشق بزرگی نسیبشون بشه ؟ و در آخر شاید اون ازدواج ، بهترین اجبار عمرشون رو...