𝚄𝚗𝚞𝚜𝚞𝚊𝚕 𝚕𝚘𝚟𝚎 : Part 15

716 71 41
                                    

هر دو از اتاق بیرون رفتن تا با دوستاشون به یه گردش برن ...

°°°

بعد از خارج شدن از شهر ، به فضای سر سبز و قشنگی رسیدن که بخشی از اون سبزه های بلند داشت و بخشیش درخت های سبز و تنومند

تهیونگ به گل های طبیعی حساسیت داشت اما عاشق طبیعت بود و دوست داشت از نزدیک گل ها رو ببینه ، ماسک زد و در ماشین رو باز کرد

تهیونگ بلافاصله بعد از پیاده شدن از ماشین ، دوربیتش رو از کیف در آورد و مشغول عکس انداختن از طبیعت شد

جونگ کوک سمت تهیونگ که تقریبا بین سبزه ها گم شده بود دوید و از پشت بغلش کرد
گل کوچیکی توی دستش بود که میخواست اون رو روی مو های حالت دار تهیونگ که به نظرش خیلی زیبا بودن بزاره

تهیونگ رو برگردون و گل رو کنار گوشش گذاشت و گوشیش رو در آورد تا ازش عکس بگیره

تهیونگ رو برگردون و گل رو کنار گوشش گذاشت و گوشیش رو در آورد تا ازش عکس بگیره

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کمی از تهیونگ فاصله گرفت

_ چیکار میکنی ؟؟؟

جونگ کوک ادای فکر کردن در آورد و دوربین رو تنظیم کرد

+ والپیپر جدید میخوام ؟!


ت

هیونگ سر تکون داد و ماسکش رو در آورد تا چهره اش توی عکس بیوفته

+ چرا درش آوردی ؟؟؟؟ الان حالت بد میشه !

جونگ کوک با نگرانی پرسید و گوشی رو کمی پایین آورد
تهیونگ شونه ای بالا انداخت و لبخند زد

_ قرار نیست که با ماسک ازم عکس بگیری ؟ ... زودباش بنداز سریع بزنمش

و ژست کیوتی گرفت و لبخند دندون نمایی زد

و ژست کیوتی گرفت و لبخند دندون نمایی زد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

( تقریبا اینجوری )

جونگ کوک بعد از تنظیم دوربین و انداختن عکس مورد نظرش ، گوشی رو توی جیبش گذاشت و به طرف تهیونگ رفت

قبل از اینکه تهیونگ ماسکش رو بزنه ، بوسه محکم و طولانی ای روی لب هاش گذاشت و بعد عقب تر رفت

اما تمام عاشقانه هاشون با شروع صحبت بکهیون به هم ریخت :/

: ایش ایش ایش ... وسط طبیعت هم از هم نمیکشین بیرون ؟؟؟؟ توی طبیعت این تنها چیزیه که کیف میده

و به طرف چانیول برگشت و اون رو روی زمین پرت کرد که صدای داد چانیول هم بلند شد

: یااااااااه ... بک مگه مریضیییی ؟؟؟؟!؟!

بکهیون لبخند معصومی زد و بوسه ای روی گونه ی چانیول گذاشت

میسونگ هم با حالتی که انگار چندشش شده باشه ، به هردو زوج نگاه میکرد و عوق میزد

: وات د هک ؟؟؟ ... جلوی یه بچه ی معصوم اینا چه کاریه ؟؟؟

و اینبار چانیول بود که برای صحبت پیش قدم شد

: باور کن من در حال حاضر به معصومیت تهیونگ ، بیشتر از تو اعتقاد دارم !

جونگ کوک هم پشت حرفش شروع به حرف زدن کرد

+ تنها جمله ای که واقعیت نداره ، جمله ایه که اسم تو و معصومیت کنار هم توش باشه ! :/

میسونگ سعی کرد از خودش دفاع کنه

: بکهیون شی ... شما همونی نیودید که از ۱۷ سالگی به چانیول اوپا میداد ؟؟؟ ( دوستان منظورش شکلاته 🙂 )

میسونگ با احساس خطر ، پا به فرار گذاشت
بکهیون هم هین بلندی کشید و دنبال میسونگ راه افتاد

: فقط وایسا دستم بهت برسه !!! ... دختره ی پر روووو

تهیونگ و جونگ کوک اما با بیخیالی تمام روی سبزه های نشسته بودن و از حضور هم لذت میبردن :)
دست هاشون رو به هم چفت کرده بودن و تعیونگ سرش رو به شونه ی جونگ کوک تکیه داده بود

فارق از شلوغی و سر و صدای دور و اطرافشون ^که شامل جیغ و داد های بکهیون و تیکه های میسونگ بود^ به منظره ی جلوشون ذول زده بودن

: هویییی کرکس های عاشق ... بیا یه چیزی کوفت کنید ! ...

بکهیون داد زد و به خوراکی های روی ماشین اشاره کرد
جونگ کوک هم متقابلا داد زد

+ کرکس عمته !!!

اما تهیونگ آروم خندید و بلند شد

_ ممنون ... اومدیم بکهیون شی !

بعد به سمت ماشینشون رفتن ...


















اوکی فقط به عشق اونایی که به پارت قبل ووت دادن آپ کردم :)
به خصوص فلیکسی عزیز 💜

من امروز موهام رو زدم و مثل سِگ پشیمونم T_T

شبیه کیوی شدم 😔

لاو یو آلللللل 💜🥺


𝚄𝚗𝚞𝚜𝚞𝚊𝚕 𝚕𝚘𝚟𝚎 Where stories live. Discover now