𝚄𝚗𝚞𝚜𝚞𝚊𝚕 𝚕𝚘𝚟𝚎 : Part 31

431 45 6
                                    

همه خندیدن و تا رسیدن موقع رسیدن ، سرشون رو با آهنگ های شاد و متخلف گرم کردن ...

°°°

با باز شدن در ، بکهیون مثل فشنگ توی بغل جونگ کوک پرید و از گردنش آویزون شد

جونگ کوک هم بکهیون رو بغل کرد تا نیوفته و همونطوری وارد خونه شد
و بعد بکهیون رو مثل گونی برنج توی بغل چانیول پرت کرد و به طرف بقیه رفت :/

مادر جونگ کوک با دیدن پسرش ، قطره اشکی روی گونه اش ریخت و جونگ کوک رو بغل کرد و شقیقه اش رو بوسید
جونگ کوک هم کمی خم شد و مادرش رو بغل کرد

+ گریه نکن اوما ! ... اینجاییم که شاد باشیم ، منم پیشتم !!

جونگ کوک با لبخند گفت و از مادرش جدا شد و اشک هاش رو پاک کرد
اما خانم جئون که نمیتونست خودش رو کنترل کنه و تمام اتفاقات اخیر بهش یادآوری شده بود ، جلوی دهنش رو گرفت تا صدای هق هق هاش بلند نشه

جه این هم که این وضعیت رو دید ، شونه های خانم جئون رو گرفت و به سمت اتاق بردش

: ببخشید بچه ها ! شما ادامه بدید ما هم برمیگردیم !!!

جونگ کوک لبخند متشکری زد و دوباره به طرف تهیونگ رفت و بدنش رو به خودش نزدیک کرد
کنت هم بی سر و صدا به اون خانواده نگاه میکرد و لبخند میزد

و تقریبا همه جمله ی عجیب و غریب فلیکس رو شنیدن

: واو ... جینی بیا باهاش بریم توی کار تریسام !

بکهیون پقی زد و دستش رو روی دهنش گذاشت تا صداش در نیاد

اما خود کنت که چیزی از جمله ی کره ای فلیکس چیزی نفهمیده بود ، با همون حالت قبلی ایستاده بود

تهیونگ هم که خنده اش گرفته بود ، با رگه هایی از خنده توی صداش گفت

( خب گایز از اینجا به بعد صحبت هاشون انگلیسیه )

_ بچه ها کنت کره ای نمیفهمه !! انگلیسی حرف بزنید !

همه تایید کردن و اینبار فلیکس دوباره پرسید

: نظرت راجب تریسام چیه کنت ؟؟؟

اینبار کل جمع از خنده منفجر شد و فقط کنت و هیونجین بودن که با چهره هایی که جمله ی " وات د فاک ؟ " توشون موج میزد نگاهش میکردن

: آممم ... نه ممنون من ... ترجیح میدم توی رابطه نباشم !

کنت گفت و بعد خیلی آرومتر ادامه داد

: مخصوصا تریسام با تو ...

و باعث شد جونگ کوک دوباره بخنده و اینبار رو به فلیکس کنه

+ فلیکس به نظرم بهتره دوست پسرت رو بچسپی تا بقیه ندزدنش ، هوم ؟؟

فلیکس با اخم دستش رو دور شونه ی هیونجین حلقه کرد و زبونش رو بیرون آورد

𝚄𝚗𝚞𝚜𝚞𝚊𝚕 𝚕𝚘𝚟𝚎 Where stories live. Discover now