سلام به روی ماه همتون...
چند تا نکته مهم رو میخام بگم..
اول اینکه من دیر به دیر آپ میکنم بخاطر قطع بودن نت ها و وصل نشدن پی وی انم هست و اینکه اکانتم تقریبا دو هفته لاگ اوت شده بود هرکاری میکردم بالا نمیومد...
امروز بعد کلی تلاش تونستم برش گردونم خیالم راحت شد
دوم اینکه لطفا فقط بیننده نباشید، ووت بدید.
این اولین داستان نویسی من به این شکله، وگرنه داستان هایی که خودم مینویسم همشون ادبی هستن و بعضیا نمیپسندن.
برای همین اونارو توی واتپد نمیذارم.
ولی اگه دوست داشته باشین بهم بگید، حتما میذارم.مرسی از کسایی که تا اینجا اومدن جلو:)
لطفا مراقب خودتون باشید توی این شرایط اتفاقی براتون نیوفته...به امید آزادی...
به یاد نیکا (که آرمی بود) و تک تک کسایی که جونشونو از دست دادن:)💙🦋
.
.
.
.
.
.
YOU ARE READING
Fireflys
Fanfictionبعد از مدتها پارک جیمین پسر معروف و مدل کره تصمیم میگیره که عشقشو به عکاس حرفه ایش اعتراف کنه... طولی نمیکشه که سر نوشت دست به کار میشه و تمام تلاششو میکنه که این دو رو از هم جدا کنه.. (این بوک اسمات داره)