سلام اول یه عذرخواهی کنم بابت تاخیر در آپ کردن پارت آخر این فن فیکشن . دوما یه عذر خواهی کنم بخاطر بد تموم شدنش . من قبل از این دو تا فن فیکشن تهجین نوشته بودم و این رو هم وقتی ۲۴ سالم بود شروع کردم به نوشتن و الان که ۲۶ سالمه تمومش کردم🤣🤧 و ماه ها بین هر پارتش فاصله و وقفه افتاد... راستش توی این دوسال سخت درگیر درس و دانشگاه و کارام بودم و پاک یادم رفته بود حتی واتپدی هم دارم . شاید باورتون نشه !حتی یادم رفته بود که داستانم چی بود و چی نوشته بودم !
به هر حال امیدوارم عذرخواهی من رو پذیرا باشید. انشاالله بزودی اون یکی فن فیک تهجینمو که ۳ سال پیش نوشتم اینجا براتون تند تند آپ میکنم تا بخونید و حسابی سرگرم شین😍ممنونم که همیشه همراهم بودین
دوستتون دارم ❤
گلی
#goljin92
![](https://img.wattpad.com/cover/281284824-288-k842762.jpg)
YOU ARE READING
onthe other side of the UAEنامجین /namjin 🔞 ژانر : درام ، تاریخی ، کمی تخیلی
Fanfictionجین و دوستش جونگکوک که هردو افسر پلیس هستند ، برای دستگیری مافیای بزرگ شهر کیم نامجون بصورت اتفاقی وارد یک امارتی میشن که برمیگرده به جدشون . و در اونجا اتفاقات هیجان انگیزی رو باهم تجربه میکنند . با الهه ی سفید آشنا میشن و او چراغ راهنمای آن دو میش...