"4"

1.1K 187 102
                                    


روز آپش نیستا ولی خب آپ شد همینجوری ۰۰

نمیدونم رده سنی بزارم برای این پارت یا نه اما اسمات نیست. اگر دیدین خوشتون نمیاد، این پارتو نخونین ولی بخونین:/

-بعد از ردبلک

امگا رو به دیوار کوبید و همینطور که با ولع لب هاش رو می مکید، تنش رو با شدت بیشتری لمس کرد.

دکمه های کت مشکی رنگش رو با حرص باز کرد و اون لایه کلفت و مزاحم رو از تن پسر کند.

حالا آرام تر شده بود چون با هر لمسش می تونست پستی و بلندی تن جونگ کوک رو زیر لباس نازک مشکی رنگش حس کنه.

جونگ کوک با شیطنت واضحی به بوسه پایان داد و مرد داغ! کرده اش رو به سمت تخت قرمز و مشکی مورد علاقش هل داد و اون روی تخت انداخت.

بعد خودش هم به سمتش رفت و روی تنش خیمه زد.

کراوات مرد رو به چنگ گرفت و نگاه سیاه چاله وارش رو به چشم های تهیونگ دوخت: یه جشن مجلل میخوام ... کیم تهیونگ

تهیونگ تکخندی زد و به دست هاش تکیه داد. اجازه داد پسر شیطونش، دکمه هاش رو دونه دونه باز کنه و اون هم از ظرافت انگشت هاش لذت ببره.

لبش رو لیسید و با سری کج شده به جونگ کوکی که لباس خودش رو با ناز مخصوص به خودش از روی شونه هاش پایین میداد، خیره شد: از پس هزینش بر میای بیبی؟

جونگ کوک اخمی کرد و اینبار به سراغ پیراهن خوناشام رفت: هزینشو قبلا پرداخت کردم..

تهیونگ با شیفتگی تن جونگ کوک رو لمس می کرد. انگشت هاش رو نوازش وار روی تن امگا می کشید. جوری ظریف این کار رو انجام میداد که انگار داره یه اثر هنری رو لمس می کنه.

بی حواس حرف زد: من که یادم نمیاد...باید دوباره پرداختش کنی

جونگ کوک با نگاهی جدی، ضربه ای به پشت دست تهیونگ زد و اون رو از خودش دور کرد: همین چند ساعت پیش و قبل جشن سکس داشتیم...قرار نیست دوباره هم داشته باشیم ته.

تهیونگ ابرو بالا انداخت و پهلو های برهنه جونگ کوک رو با دست هاش قاب گرفت.

پسرک رو که درست روی پایین تنش نشسته بود، به خودش فشرد و با بدجنسی حرف زد: من که یادم نمیاد

جونگ کوک چنگی به دست های مردش زد و اون هارو از خودش دور کرد.

دستش رو کنار سر تهیونگ گذاشت و مماس صورتش قرار گرفت: بخاطر سکسمون من به ردبلک دیر رسیدم...

دوباره صاف نشست و اینبار کمربند تهیونگ رو کشید و تنگ ترش کرد: میخای با خفه کردن دیکت تو کام خودت یادت بیارم چطوری وحشی شده بودی ته؟

تهیونگ هیسی کشید و نگاه خماری به پسرش انداخت.

لبش رو دوباره لیسید و روی آرنج هاش بلند شد: ترجیح میدم تو سوراخت خفش کنی بیب

VAMP | Omega Where stories live. Discover now